خلاصه رایگان
کتاب پروژه خوشبختی
نوشته: گرچن روبین
دسته بندی: کتاب های توسعه فردی کتاب های انگیزشی و الهامبخشی کتاب های سبک زندگی کتاب های ایجاد تغییرهزاران ساله که نوع بشر و فیلسوفاش به مسئله شادی پرداختن. ارسطو گفته که خوشبختی غایت نهایی یا اصلی ترین خیر زندگیه و این هدف اصلی وجود انسان هست. اما خوشبختی چیه و چجوری می تونیم بهش دست پیدا کنیم؟ توی این خلاصه کتاب دربارهش صحبت میکنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب پروژه خوشبختی
برای پاسخ به این سوال، «گرچن» شروع به تحقیقات در این زمینه کرد و رفت به سراغ مهمترین متفکران، روانشناسان، نویسندگان، روشنفکران و محققان تا در این زمینه ازشون ایده بگیره. با در نظر گرفتن مجموع تجربیات شخصیش و نتیجه تحقیقاتش، اون به این مفهوم رسید: شادی جنبههای زیادی داره. اما ما می دونیم که چه زمانی خوشحال هستیم و خوشبختانه راه هایی برای افزایش این خوشحالی وجود داره.
گرچن با این ذهنیت، پروژه شادی خودش رو راه اندازی کرد. اون در طول یک دوره یک ساله، هر ماه رو به حوزه متفاوتی از زندگی اختصاص داد و سعی کرد سطح شادی شخصی خودش رو در اون حوزه بالا ببره.
گرچن پتانسیل بالایی برای افزایش شادی در زندگی و افکارش دید:
• روابط اجتماعی (شریک، فرزندان، دوستان)،
• زمان خودسازی (کار، بازی، سرگرمی ها)،
• دیدگاهها / نقطه نظرات / زاویه دید (نگرش اساسی، تعمق در ابدیت)،
• پول و نشاط.
پروژه خوشبختی گرچن از همون روز اول آسون و بدون سختی نبود، اوایل کار اون تونست یه سری جزیره کوچیک خوشبختی برای خودش درست کنه و با قدم های کوچیک و سازنده مثل برنامه منظم ورزشی، سیستم مدیریت زمان بهتر و متعادل کردن برنامه روزانه زندگیش با خانوادش، اون جزایر رو پایه ریزی کنه.
رابین توی این مسیر چیزای جالب زیادی رو درباره خودش تجربه کرد. اون به اصول اولیه ی از پیش تعیین شده ای پایبند بود که اونو قادر می ساخت بیش از همه، احساسات منفی رو کاهش بده. چون همونطور که رابین متوجه شد، معمولاً اشتباه خود ماست که ما رو ناراضی می کنه.
وقتی که رابین دیگه به خودش اجازه نداد که احساسات خودش رو بر اساس کارهایی مثل غر زدن و باور شایعات، شکل بده و توجه بیشتری به سلامتیش داشته باشه، به مرور خوشحالتر شد.
رابین در کتاب خودش توضیح می ده که چه چیزی باعث افزایش شادی شخصیش شده و چجوری ما هم می تونیم اونو در زندگی خودمون اعمال کنیم.
=========================
در مسیر خوشبختی: تصمیمات خوبی بگیرید و قدم های کوچک بردارید.
از اونجایی که انسان ها وقتی برای خودشون هدف تعیین میکنن بهتر در مسیر رسیدن بهش تلاش میکنن، رابین تصمیم گرفت برای خودش اهداف و ابزارهایی رو در نظر بگیره که قابل سنجش باشن، رابین اهدافی رو تعیین کرد که به عنوان اصول کلی در تمام فازهای پروژه آزمایشیش بهشون پایبند باشه .
رابین میدونست که چه چیزی به راحتی خلق و خوی اون رو خراب میکنه و سعی میکرد با استفاده از تصمیمهاش از اون چیزها اجتناب کنه. با دادن دستورالعمل هایی مثل "الان این کار رو بکن!" و "گرچن باش!" امیدوار بود که تحت هر شرایطی به احساسات مثبت دست پیدا کنه. چیزی که اون فهمید،یه فرصت اساسی برای تجربه احساس شادی بیشتر بود، مثلاً وظایف خودش رو به محض اینکه بتونه انجام بده (به جای به تعویق انداختن اونا) یا در هر مرحله از مسیر به خوش وفادار بمونه.
رابین در مورد این دستورالعملهای کلی که در طول زندگیش روی هم انباشته شده بودن چندتا نگرانی داشت. پس بارها این ها رو با خودش در طول مدت انجام پروژه تکرار کرد - فارغ از اینکه در حال دست و پنجه نرم کردن با یک چالش کاری باشه یا ایجاد نظم و هماهنگی بیشتر در زندگی خانوادگیش.
برای مثال، عباراتی مانند «مردم معمولا کمتر از اونچه فکر میکنین متوجه اشتباهات شما میشن»، «لازم نیست توی همه چیز خوب باشین» یا «اون کاری که هر روز انجام میدین مهمتر از کاریه که هر چند وقت یکبار انجام میدین» بهش کمک کرد تا زمانی که اوضاع سخت و دشوار میشه، روی مسیر شادی خودش متمرکز بمونه و راهشو برای رسیدن به خوشبختی گم نکنه.
در نهایت، رابین متوجه شد که قدم ها و لحظات کوچیکی از شادی چیزی بود که به معنای واقعی به اون کمک کرد تا به تغییری که مد نظرش بود دست پیدا کنه.اون با شعار"زندگیت رو تغییر بده بدون اینکه نیاز باشه زندگیت رو تغییر بدی" می خواست با استفاده از پیش پا افتاده ترین موقعیت ها به بالاترین سطح از شادی ممکن دست پیدا کنه. اون بهجای ترک جامعه و رفتن به جنگلهای بارانی یا تغییر کامل زندگیش در جستجوی خوشبختی، فقط میخواست یکم شادتر بشه و زندگی رضایت بخش تری نسبت به قبل داشته باشه.
===========================
انرژی حیاتی خوتون رو آزاد کنید: فعال باشید و از شر انرژی خواران خلاص بشین.
بر کسی پوشیده نیست که انرژی و نشاط عوامل اساسی در رضایت از خود هستن. احساس آمادگی جسمانی و روانی برای اینکه ما احساس شادی کنیم کفایت میکنه. و احساس انرژی باعث می شه که ما بخوایم در فعالیت های دیگه ای مثل ورزش یا رویدادهای اجتماعی شرکت کنیم که به نوبه خودش باعث ایجاد لحظات شادی بیشتری میشه. به همین دلیله که «انرژی بیشتر» اولویت اصلی پروژه شادی رابین بود.
اما چه چیزی انرژی تولید می کنه؟ ممکنه پیش پا افتاده به نظر برسه، اما حقیقت داره: خواب کافی، رژیم غذایی متعادل و فعالیت بدنی. کمبود خواب سیستم ایمنی و حافظه ی ما رو ضعیف می کنه و متابولیسم ما رو کند می کنه. در مقابل، فعالیت های خارج از منزل، سطح انرژی ما رو بالا می بره و به ما کمک می کنه تا تفکر خودمون رو بهبود ببخشیم. این یک اصل ثابت شده است که نور برای روان مفید هست و تولید سروتونین و دوپامین را تحریک می کنه، دو هورمون مسئول احساس شادی.
تنها ده دقیقه پیاده روی باعث افزایش انرژی شما می شه، اما پیاده روی روزانه 10000 قدم حتی ازاونم موثرتره. برای این منظور، رابین برای خودش یک قدمسنج تهیه کرد و شروع به ثبت میزان فعالیتش کرد، که باعث شد احساس کنه فعالتر از قبلهف چون داشت آگاهانه به خودش انرژی میداد. و هر روز به خودش انگیزه می داد که دوباره سهمیه امروز قدم هاش رو طی کنه.
و چه چیزی انرژی شما رو می خوره؟ رابین متوجه شد که برای اون، بخش بزرگی از انرژیش توسط آشغال هایی جذب می شه که سالهاست انتظارشو میکشیدن تا اونا رو مرتب کنه و در عین حال هرروز بیشتر و بیشتر روی هم انباشته می شدن. یک تحقیق مدعیه که مرتب کردن چیزهای غیر ضروری به شکل منظم تا 40 درصد کارهای خونه داری رو کم میکنه.
بنابراین رابین شروع به خلاص شدن از شر چیزهای بلا استفاده ای کرد که وجودشون برای اون فقط کار اضافه و غیرضروری می تراشید : لباس هایی که نمی پوشید، هدایای بیهوده (تبلیغاتی)، خریدهای بد یا تکراری.
خلاص شدن از شر دغدغه های ذهنی به همان اندازه مهم هست. وقتی کارهای ناتمام برای مدت طولانی به تعویق میافتن، در نهایت ما رو آزار میدن، باعث میشن احساس نارضایتی کنیم و انرژی ما رو از بین میبرن. رابین متوجه شد که انجام دادن چیزهایی از فهرست کارهاش - مثل قرار ملاقات برای یک معاینه عقب افتاده یا راهاندازی یک سیستم پشتیبان برای کامپیوترش - باعث خوشحالی اون میشه و در ضمن به تلاش بسیار کمی هم نیاز داره.
بطور کلی مرتب کردن فوقالعاده رضایتبخشه، چون بهم ریختگی و بینظمی - چه به معنای واقعیش چه به معنای مجازیش - همیشه ما رو خسته میکنه.
========================
برای داشتن یک رابطه هماهنگ، روی خودتون کار کنین: این از تجربیات منفی پیشگیری می کنه.
رابین در تحقیقات خود به این موارد اشاره کرد: روابط افراد شاد بیشتر طول می کشه. و همچنین برعکسشم صادقه، روابط هماهنگ و خوب استاندارد جدیدی رو برای شادی هایی که در زمینه های دیگه زندگیمون احساس می کنیم، تعیین می کنه.
رابین بخشی از پروژه خودش رو که به خوشبختی زناشویی اختصاص داده بود بر اساس دو بینش اساسی روابط قرار داد:
شماره یک: شما نمی تونین شریک زندگی خودتون رو تغییر بدین. شما فقط می تونین روی خودتون کار کنین .
شماره دو: کاری که هر روز انجام می دین بیشتر از کاری که هر چند وقت یکبار انجام می دین اهمیت داره
. بنابراین اون تلاش کرد تا عادات بد و منشا بحث و جدل های غیر ضروری رو در یک چارچوب کنترل شده مختص به خودش نگه داره.
اون با درک این موضوع که تمایل اون به نق زدن و تحمل شکایات شوهرش واقعا طاقتفرسا و خسته کننده ست، تصمیم گرفت دیگه این همه احساسات منفی رو به اون منتقل نکنه و در عوض کلا سعی کنه با رضایت بیشتری رفتار کنه.
رابین حرفهای زشت و اتهاماتی که باعث بالا گرفتن دعوا میشد رو، با یکسری از کلماتی که براش معنی خاص نداشتن مثل گاراژ (garage) بجای آشغال (garbage) جابجا کرد و متوجه شد چقدر توی روحیه ش تاثیر گذاشته.
علاوه بر این، اون سخنان نویسنده فرانسوی پیر روردی را بخاطر سپرد، که زمانی گفته بود چیزی به نام عشق وجود نداره، بلکه فقط اثبات عشق وجود داره. گرچن طی یک هفته شروع کرد به تمرین مهربونی بدون اینکه در ازاش چیزی بخواهد.
اون با سورپرایز کردن شوهرش با حرکات کوچیک و کارهایی که نشون دهنده ی قدردانی ازش بود ، بدون اینکه هیچ توقعی از تشکر یا جبران در ازاش داشته باشه، نه تنها شوهرش رو خوشحال کرد، بلکه خودش رو نیز خوشحال کرد.
طبق مطالعات انجام شده، حداقل پنج اقدام مثبت برای جبران یک عمل منفی در یک رابطه لازمه. این به این دلیله که تجربیات و احساسات منفی معمولاً سریعتر و عمیق تر از تجربیات شاد ریشه می گیرن. با در نظر گرفتن این موضوع، باید سعی کنیم موارد منفی روکاهش بدیم تا فضا برای تجربیات مثبت توی روابطمون باز بشه.
برای انجام این کار، ما باید یاد بگیریم که چطوری «درست بجنگیم»، یعنی بطور مثال به خودتون اجازه ندین درگیر بحثهای الکی درباره اشتباهاتی که ظاهراً دیگران انجام دادن بشین. بخش بزرگی از رضایت و خوشحال بودن با همدیگه به این بستگی داره که همدیگه رو جدی بگیرین و همچنین نحوه رفتار با شریک زندگی تون رو مدام زیر نظر داشته باشین.
================================
شادی به دیگران سرایت میکنه: اگه کودکان ما شاد باشن، ما هم شاد خواهیم بود.
بسیاری از مردم میگن که بچه ها بزرگترین منشا شادی زندگی اونا هستن. رابین اونا رونوعی از شادی می دونه که در یک لحظه خاص نمی بینیمش، بلکه در درازمدت اون رو می بینیم. برای تقویت این شادی، اون تصمیم گرفت به عنوان بخشی از پروژه خودش با دو دخترش مهربون تر باشه و بیشتر باهاشون همبازی بشه.
رابین دو راه حل داشت: کنترل چالش های عاطفی که متوجه فرزندانش می شه و خودداری از سرزنش اونا . و اما استراتژی اون چی بود؟ وقتی با شادی رفتار کنیم، خوشحالتریم. کسی که مثل رابین به راحتی عصبانی می شه و از رفتارهای بچگانه حرصش میگیره، مثلا هر روز صبح آواز بخونه و طوری رفتار کنه که انگار در بهترین مود خودشه .
با این کار میتونیم روحیه خودمون رو ارتقا بدیم و روزمون رو به بهترین شکل آغاز کنیم. جا دادن شوخ طبعی در چالش هامون – به عنوان مثال، با شوخی به جای سرزنش – هر روز زندگی مون روشن تر و شادتر میشه.
مثل هر پدر مادری، رابین دلش میخواس به بچه هاش بگه که وقتشه حمام کنن (یک فعالیت شدیداً منفور) یا اینکه درآوردن جوراباشون اونقدرام که فکر میکنن سخت نیست و لازم نیس بابتش گریه کنن! در عوض، رابین تلاش کرد تا احساسات بچه هاش رو جدی بگیره و با گفتن جمله هایی مثل "شاید درآوردن جوراب هاتون یکم سخت باشه" به اونا حق بده یا خواسته هاشونو بنویسه.
همچنین گرچن متوجه شد که انجام فعالیت های زمانبر هنری مثل کاردستی یا بازی های طولانی با بچه هاش - کارایی که قبلاً همیشه از انجام دادنشون طفره می رفت - باعث خوشحالی اون می شه. تدارک جشن تولد برای بچه ها معمولاً برای والدین خیلی سرگرم کننده نیست، اما مهمونی ها باعث خوشحالی بچه هاشون می شه که به نوبه خودش روی روحیه خود والدین هم تأثیر مثبت می ذاره. در همین راستا، رابین اوقات فراغتش با دخترانش رو لحظاتی از خوشبختی می دونست.
==================================
شادی مشترک، لذتش دوبرابره: وقت گذروندن با دوستان، شادی رو وارد زندگی پر استرس روزمره مون می کنه.
روابط دوستانه بخش مهم و ضروری ای از یک زندگی شاده.
دوستان خوبی که می تونیم بهشون اعتماد کنیم، باهاشون دردودل کنیم و خوش بگذرونیم به ما کمک میکنن که با لبخند زندگی پر استرس خودمون رو پشت سر بذاریم.
و بنابراین خیلی ناجوره که خیلی از روابط اجتماعی در یک زندگی شاد در معرض خطرن. ما همیشه احساس می کنیم که برای همه دوستامون وقت کافی نداریم. رابین هم اینو تجربه کرد که باعث شد از دست خودش عصبانی بشه و احساس گناه کنه. بنابراین تصمیم گرفت منحصرا برای زندگی اجتماعی خودش وقت بذاره و در این راستا دوستای جدیدی پیدا کنه.
اون با این تصمیم شروع کرد که همیشه روز تولد دوستاش رو به خاطر بسپره، مرتب به اونا زنگ بزنه و بیشتر اوقات باهاشون بیرون بره. دید که یکدفعه همون آشنایان زودگذر تبدیل شدن به بخشی از حلقه دوستاش.
همونطور که در روابط زناشویی، منبع بزرگ شادی در دوستی ها بر اساس بخشش هست. رابین فهمید که مطمئن ترین راه برای شاد بودن، شاد کردن دیگرانه. و مطمئن ترین راه برای خوشحال کردن دیگران اینه که خودتون شاد باشین.
ما مجبور نیستیم دوستامون رو با هدایای گرون قیمت و تجملاتی خوشحال کنیم: انگیزه دادن به دوستامون برای پیشرفت فردیشون، بودن در کنار اونا وقتی که به ما نیاز دارن و گذروندن وقت باهاشون، باعث خوشحالتر شدن اونا می شه. رابین به چندتا از دوستاش کمک کرد تا کمداشون رو تمیز کنن و بنابراین دوبرابر احساس خوشحالی کرد – هم برای دوستاش و هم برای خودش.
=----------------------------------------
با یک شغل مناسب، چالش ها و رشد در مسیر جدید ، ما نسبت به کارمون احساس شادی و خوشبختی می کنیم.
شادی و کار در جامعه ما پیوند ناگسستنی دارن. وقتی کار می کنیم، روابط اجتماعی مون رو حفظ می کنیم و احساس ارزشمندی می کنیم. احساس رشدی که از کار کردن به دست میاریم منبعی تموم نشدنی از اعتماد به نفس و شناخت هست.
رابین از وقتی نویسندگی رو شروع کرد ، حتی وقتی حال خوبی نداشت و روز بدی داشت، خودش رو مجبور به نوشتن میکرد و بعضی اوقات با این که میدونست حس و حال خوبی نداره، از این کارش لذت میبرد.تصمیم شروع نویسندگی به عنوان یک حرفه برای اون قدم بزرگی بود، چون از یک شغل ثابت در زمینه ی حقوقی اومده بود.اما این براش جواب داد.حالا علاقه ی رابین، یعنی نویسندگی، شغل و حرفه ی اونم هست. اون دیگران رو تشویق میکنه که شجاعت ایجاد چنین تغییری رو در زندگیشون، یعنی هر چی که بهش علاقه دارن، به دست بیارن.چون اگه شغل شما، همون چیزی باشه که علاقه دارین انجامش بدین، این میتونه یه منبع عالی واسه حس خوشحالی و خوشبختیتون باشه.
رابین مقابله با چالش ها و درگیر شدن با چیزهای جدید رو معیارهای اصلی در جستجوی خودش برای شادی و خوشبختی می دونست. چالشها مغز ما رو در جهت مثبت تحریک میکنن و برخورد با موقعیتهای جدید اغلب باعث ایجاد یک حس رضایت جدید و غیرمنتظره میشه. به عنوان مثال، رابین هدف بلندپروازانه نوشتن رمانی در 30 روز رو برای خودش تعیین کرد.رسیدن به این هدف بهش حس غرور و اعتماد بنفس فوق العاده ای داد و روحیه و انرژی خیلی خوبی براش ایجاد کرد.
و این تقویت انگیزه باعث شد که اون یک وبلاگ راه اندازی کنه، حتی بااینکه هیچی در مورد وبلاگ نویسی نمی دونست. اول کار، چالش یادگیری یک فناوری جدید رسانه ای براش سخت و خسته کننده بود. اما کم کم یاد گرفت که شکست های زودگذر خودش رو به عنوان بخش ضروری ای از هدفش بپذیره. و احساس شادی ای که پس از مدیریت اولین وبلاگش احساس کرد، تمام دست و پنجه نرم کردنا و سختی کشیدنای مسیری که اومده بود رو جبران کرد. هویت جدید رابین به عنوان یک وبلاگ نویس بازخورد مثبت زیادی داشت که به نوبه خودش باعث افزایش عزت نفس و ایجاد احساس رشدش شد، و در کل سطح خوشحالی و خوشبختی اون ارتقا پیدا کرد.
به عنوان یک قاعده کلی، اگر میخوایم در کارمون احساس شادی و خوشبختی کنیم، نباید فقط منتظر لحظه ای باشیم که هدف نهاییمون محقق میشه، بلکه همین لحظات کوچک موفقیت هستش که ما رو خوشحال می کنه. معمولاً هم کوتاه مدته و باید بعدش نگاه خودمون رو به آینده وهدف بعدی خودمون معطوف کنیم.
====================================
تو اوقات فراغتت کارایی رو بکن که واقعا از انجامشون لذت میبری
یکی از عوامل مهم غیرقابل انکار شادی، داشتن اوقات فراغت پر از تفریح و آرامش هست. چون انجام کارهایی که هدفی جز لذت شخصی مون نداره ما رو خوشحال می کنه.
اما "تفریح" برای هر کسی معنای متفاوتی داره. خیلی از افراد من جمله رابین ، بخاطر اینکه تفریحات دیگران رو از تفریحات خودشون جذاب تر و خلاقانه تر میدونن دچار عذاب وجدان میشن. رابین فهمید که حتی اگر وقایع ورزشی، جدول کلمات متقاطع یا بافتنی، فعالیتهای اوقات فراغت خوبی برای دیگران باشه، لزوماً قرار نیست برای خود اونم همین تفریحات لذتبخش باشه! اگر کار خاصی باشه که از سن ده سالگی از انجامش لذت می بردید، این به این معنیه که شما به معنای واقعی انجام اون کارو دوست دارین و ازش لذت می برین.
اون یادش اومد که تو سن ده سالگی، عاشق ساختن کلاژ، چسبوندن تیکه های روزنامه، عکس ها و جمله های بریده شده در دفترهای خالی بود. گرچن بلافاصله این کار رو به عنوان بخشی از پروژه شادی خودش در نظر گرفت. همچنین یک گروه ادبیات خوانی کودکان راه اندازی کرد: جدای از احساس خوشحالی ای که از سر و کله زدن با ژانر ادبی مورد علاقه اش به دست میاورد، در کنارش روابط اجتماعی جدید، لحظات شادی بیشتری روبراش به ارمغان آورد.
اینکه همیشه کلی کار جدید واسه انجام دادن داشته باشیم ما روخوشحال می کنه - پس منطقیه که دنبال سرگرمی های جدید باشیم. علاوه بر اون شما می تونین یک دفترچه خاطرات از کارای جالبی که از دیگران یاد می گیرین داشته باشین تا بعدش ببینین چه کاری برای شما بهتر جواب میده.
به این ترتیب بود که رابین به این فکر افتاد که شروع به جمع آوری یک کلکسیون کنه. اون با خودش فکر کرد که بعنوان یک سرگرمی مشهور،جمع کردن یه کولکسیون اونو خوشحال می کنه.هرکلکسیون یک هدفه، و در نهایت زمانی که کلکسیون کامل بشه، شادی رسیدن به هدف رو بدنبال داره.اما بعد دید که خود پروسه ی جدا کردن، دنبال گشتن و یافتن چیزها در جاهای جدید به تنهایی براش خیلی لذت بخش هست.
جمع آوری کلکسیون از فیگورهای پرنده آبی (پرندگان آبی نماد شادی در ایالات متحده هستند) یکم توی خونه ی رابین هرج و مرج ایجاد کرد که البته درون حدش توی خونه اونا مجاز بود. رابین معتقد بود که در عین حالی که جلوگیری از بهم ریختگی خوبه، اشکالی نداره اگر یک کشو پر از خرت و پرتایی مثل تیکه های یک کلکسیون داشته باشین، ، چون می تونین هر چند وقت یکبار با باز کردن اون کشو خاطرات کوچیک و قشنگی رو به یاد بیارین.
=============================
شما نمی تونین شادی رو بخرین - اما می تونین چیزهای ارزشمندی بخرین که شما رو خوشحال می کنه.
همه ی ما قبلاً اینو شنیدیم که پول خوشبختی نمیاره یا با پول نمیشه خوشبختی رو خرید. اما موضوع به این سادگیا به اینجا ختم نمیشه. چون پول مثل سلامتیه: تضمینی برای خوشبختی نیست، اما نگرانی نداشتن در مورد پول، زندگی ما رو خیلی آسون تر می کنه.
اگر پول روعاقلانه خرج کنیم، می تونه به ما کمک کنه شادتر باشیم. همون اول کار، داشتن مقدار کافی پول یک عامل شادی مهم برای بسیاری از مردمیه که دارن برای داشتن امنیت مالی در زندگی شون تلاش می کنن. اما رابین منحصرا به دنبال راه هایی برای استفاده از پول برای تحقق بخشیدن به باقی تصمیماتش در جهت افزایش شادی بود. به عنوان مثال، اون شروع به خرج کردن پول بیشتر برای یک برنامه تناسب اندام خوب، یک رژیم غذایی سالم و روابط اجتماعی کرد.
این باور که رفتار مصرف گرایی صرف، ما روخوشحال نمی کنه بسیار رایج هست. تئوری های شادی می گن که خرید یک ماشین جدید یا یک لباس خوب فقط برای مدت کوتاهی ما رو خوشحال می کنه. به محض اینکه به خرید جدید عادت کنیم، به همون سطح شادی سابق برمی گردیم. مشاهدات مخالف این موضوع هست: رضایت از خرید ممکنه کوتاه مدت باشه، اما واقعیه و همیشه شامل یک احساس مثبت از رشد هست.
برای همین تصمیم گرفت در حدی که ارزشش رو داشته باشه و زیاده روی نباشه، گاها یکسری ولخرجی معمولی رو انجام بده و به خودش سخت نگیره. به عنوان مثال، در طول ماه عسلش، اون برای اولین بار از خودش با سرویس اتاق پذیرایی کرد. یک بار دیگه، اون با بی اعتنایی به قیمت، یک غذاساز گرون قیمت خرید که از اون به بعد هر روز برای خودش و خانواده ش یک کیک میوه ای سالم درست می کرد که بهش انرژی می داد و حالش روخوب می کرد.
با این حال، اگر تعداد زیادی ازین چیزا رو فقط برای هیجانش بخریم، این عمل بی تاثیر میشه و کم کم می تونه به انباشته های جدیدی از خرت و پرت های اضافه منجر بشه. و از اونجایی که فقط خودمون می تونیم تصمیم بگیریم که کدوم خرید ما رو شادتر می کنه، باید آگاهانه انتخاب کنیم که کدام یک ازین خریدها واجبتره و میتونه زندگی ما رو خوشایندتر و لذتبخش تر کنه.
=========================
حمایت روحی: از شادی در همینجا و در همین لحظه آگاه بشین.
اگر به تحقیقات در مورد این موضوع اعتقاد داشته باشیم، افراد معنوی شادتر و سالم تر هستن، بهتر می تونن استرسشون رو کنترل کنن و عمر طولانی تری داشته باشن. فکر کردن به ابدیت و مرگ، نگاه دیگه ای به زمان حال و خوشبختی رو ایجاد می کنه. رابین مجذوب این ایده بود که زندگی خودش رو با تفکر درباره ابدیت سرشار از شکرگذاری کنه.
رابین بعد به این بینش رسید: "روزها طولانی هستن، اما سال ها کوتاه." این انگیزه اون رو برانگیخت تا از موجودیت و ناپایدار بودن خودش در طول پروژه ش آگاه بشه.
از یک طرف، اون یک دفتر خاطرات «تک جمله ای» رو برای خودش درست کرد که در اون اتفاق هایی رو که دوست داشت هر روز به خاطر بسپاره، مثل داستان های خنده دار دختراش، یادداشت می کرد. هدف معنوی مواجهه با مرگ، اون رو به فکر به روز رسانی آخرین وصیت نامه خودش و همسرش انداخت.
از اونجایی که تصمیم گرفته بود در پروژهش قدمهای کوچیکی برداره و نمیخواست خود ش رو وقف مراسم مذهبی خاصی بکنه، جلسات مراقبهی کوچیکی رو در زندگی روزمرهاش جا داد مثلا توی ایستگاه اتوبوس یا در صف انتظار در سوپرمارکت. بنابراین تونست با ایجاد مکث های کوتاه برای تأمل بین فعالیت های روزمره ش، وقفه ای آگاهانه ایجاد کنه.
راه حل دیگه در فهرست معنویت این بود که بیشتر شکرگذار باشیم چون شکرگذاری به عنوان کلید شادی شناخته می شه. یکی از ابزارهایی که اون در موردش شنیده بود یک دفترچه شکرگذاری بود. اون شادترین لحظه هر روزش رو در اون دفتر یادداشت می کرد - یا چیزهایی روکه با اینکه بدیهی می دونست اما در عین حال می دونست که خیلی خوش شانسه که اونا رو داره.
روی هم رفته، رابین به این نتیجه رسید که آگاهی از داشتن یک زندگی محدود و کوتاه به ما این امکان رو می ده تا شادی هر لحظه از اون زندگی رو با عمق بیشتری درک کنیم.
===========================
مبارزه با احساسات منفی با آگاهی و افزایش هوشیاری
گرچن در جستجو برای پیدا کردن خوشبختی ، مدام به یکی از کتابهای دالایی لاما برخورد میکرد ؛ "هنر خوشبختی". نحوه نگاه بوداییان به زندگی، همیشه براش جالب بود به همین خاطر تصمیم گرفت در طول پروژه ش به طور عمیق تری این نگاه رو بررسی کنه، کتاب، مفهوم کلیدی آگاهی رو بهش معرفی کرد، ایده پشت اون اینه که بجای سپردن هوشیاری و توجه مون به مسائل گذشته یا آینده و غرق شدن در اونا، این هوشیاری و توجه رو به مسائل موجود در همین لحظه و همینجا اختصاص بدیم.
بنابراین، یکی از مراحل پایانی در پروژه خوشبختی رابین آزمایش یکسری تکنیک برای باز کردن هوشیاری فردی بود، با این هدف که نسبت به خیلی از مسائل آگاه بشه.
اول از همه، اون می خواست افکار و اعمال روزمره خودش رو از حالت ناخوداگاه و خودکار دربیاره.
بدلیل رژیم غذایی بدش که تبدیل شده بود به منشا حال بدی ها و عذاب وجدانش، تصمیم گرفت این آگاهی رو از رژیم غذاییش شروع کنه. مصرف لبنیات تازه رو به رژیم غذایی ش اضافه کرد، بعد از این تصمیم متوجه شد بیش از حد فست فود و هله هوله مصرف میکرده، وقتی این عادت رو کنار گذاشت تمامی احساسات بد و عذاب وجدانی که روزانه باهاش درگیر بود از بین رفت.
اولین تجربه ی موفق رابین باعث شد راه های معروف دیگه ای رو هم برای افزایش هوشیاری امتحان کنه، بعد رفتن پیش هیپنوتیست، متوجه شد صحبت با یک هیپنوتیست تاثیرش خیلی بیشتر از گوش دادن نوار هیپنوتیست توی خونه ش هست، انجام این کار باعث شد نسبت به اعمال و رفتارش آگاه تر بشه و اونا رو به نسخه ای بهتر ارتقا بده، با وجود این جلسات، راحت میتونست احساسات منفی و عصبانیتش رو مثلا وقتی کامپیوترش خراب میشد، کنترل کنه.
همچنین در طول یک دوره یوگای خنده - ترکیبی از تمرینات یوگا، آواز خواندن و خندیدن - متوجه شد که برای دیدن اینکه خندیدن با صدای بلند چقدر می تونه باعث خوشحالی ما بشه، به هیچ تکنیک هندی خاصی نیاز نداره. مهم اینه که به فعالیتهای شادیبخش توجه کنین - چه با گذروندن یک دوره آموزشی چه با تنهایی انجام دادنشون.
خلاصه صوتی کتاب پروژه خوشبختی
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب پروژه خوشبختی و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید