خلاصه رایگان
کتاب فرضیه خوشبختی
نویسنده: جاناتان هایت
دسته بندی: کتاب های توسعه فردی کتاب های انگیزشی و الهامبخشی کتاب های سبک زندگی کتاب های ایجاد تغییر کتاب های مقابله با نگرانی و اضطراب کتاب های روانشناسیتا حالا به این فکر کردین که چه چیزی ما رو خوشحال می کنه؟ در طول تاریخ، مردم همیشه به دنبال شادی بودن. شادی شاید در نگاه اول، داشتن یک زندگی آروم و بدون دغدغه مالی به نظر برسه. اما چند نفر رو در اطرافتون می شناسید که با وجود وضع مالی خوب همچنان شاد نیستن. مفهوم شادی و شاد زیستن، فراتر از داشتن پول و بی دغدغه بودنه. همه ما به نوعی دنبال شادی هستیم، اما هر زمان شاد بودیم و احساس خوشبختی می کردیم، ناگهان شادی مثل یک ماهی از دستمون لیز خورده و احساس غم وجودمون رو گرفته. ممکنه یک نفر شادی رو، بودن کنار خانواده و کسایی که دوسشون داره تعریف کنه. اما سوال اینجاست چطور میشه بدون وابستگی به کسی یا چیزی همچنان خوشبخت بود و شاد زندگی کرد. اگه بتونیم شادی رو درک کنیم و شاد بودن رو یاد بگیریم، می تونیم به اطرافیانمون هم کمک کنیم تا شاد باشن و از شادی اونها شاد بشیم. این خلاصه کتاب رو باهم بشنویم تا کمی شاد زیستن رو یاد بگیریم و بتونیم در کنار تموم مشکلات و چالش هایی که وجود داره کمی احساس خوشبختی کنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب فرضیه خوشبختی
جاناتان هایت نویسنده کتاب، دارای دکتری رشته روانشناسی اجتماعی از دانشگاه پنسیلوانیاست و در حوزه روانشناسی اخلاقی، اخلاقیات در مشاغل، تنوع عقاید و سیاست فعالیت داشته. نویسنده اعتقاد به تنوع دیدگاه انسانها رو داره و هدف اصلیش اینه که افراد مختلف با وجود عقاید و نظرات متفاوت، بتونن همدیگه رو بهتر درک کنن. از آثار معروف "هایت"به جز کتاب فرضیه خوشبختی می تونیم به کتاب ذهن درستکار هم اشاره کنیم.
-----------------
در این کتاب، جاناتان هایت بررسی می کنه که چطور عملکرد ذهن انسان می تونه بر شادی تأثیرگذار باشه. تا حالا اسم فیل و فیل سوار به گوشتون خورده! جاناتان هایت به بخش خودآگاه و استدلالگر ذهن ما میگه فیل سوار و به تموم احساسات و هیجانات ما هم میگه فیل. یک فیل رو در نظر بگیرید که شخصی بر روی اون سوار شده و افسار فیل رو کاملا در دست داره.
اگه از شما بپرسن برای جهت یابی و تعیین مسیر، تصمیم گیری بر عهده کدومشونه؟ احتمالا جواب میدین: شخص سوارکار مسیر رو مشخص می کنه. به نظر می رسه شخص سوار بر فیله که افسار حیوون رو در دستش گرفته و رییس و رهبره، اما کنترل شخص سوارکار بر عهده فیله. تموم دفعاتی که باشگاه ثبت نام کردین اما نرفتید، تموم نصف شب هایی که به افرادی که نباید، پیام دادین، تموم دفعاتی که با شنیدن بوی غذا رژیم خودتون رو شکستین، برای انتخاب مسیر، فیل ذهن شما تصمیم گرفته و شما هیچ نقشی در این تصمیم گیری نداشتید.
حرف اصلی جاناتان هایت در این تشبیه اینه که رفتارهای ما و انتخاب هامون بیش از اینکه به خواست و اراده ی فیل سوار باشه تحت تاثیر فیله. خب فکر کنیم اهمیت موضوع رو متوجه شدین، سوال اینه: آیا میشه فیل رو تربیت کنیم؟
اگه اینجوری باشه که جهت حرکت ما رو فیل درونمون تعیین می کنه و بخش استدلال گرمون نمی تونه اثری روش بذاره پس چه کاری باید انجام بدیم؟ چطور میشه زبون فیل رو یاد گرفت و تربیتش کرد؟ اصلا راهی هست یا باید رها کنیم و ببینیم که این فیل سرکش مارو به کجا میبره! جاناتان هایت میگه تربیت فیل غیر ممکن نیست اما راه و روش خودش رو داره. اگه می خواید کنترل فیل درونتون براتون راحت تر باشه، باید مسیری رو انتخاب کنید که برخلاف میل فیلتون نباشه یا حرکت در اون مسیر براش طاقت فرسا و غیرممکن نباشه. در نهایت، راهکار رسیدن به موفقیت در این مسیر، اینه که همیشه فیل و شخص سوار بر اون رو با هم حرکت بدین. در واقع باید دو بخش احساسی و منطقی رو به تعادل برسونید.
خوشبختی ما حاصل تعادل و هماهنگی بین درون و بیرون، فیل و فیل سوار و ذهن و بدنمونه.
------------------
ما نمی تونیم بدن رو با فکر آگاهانه به طور کامل کنترل کنیم. به عنوان مثال، قلب انسان مستقل از ذهن عمل می کنه، ما نمی تونیم ضربان قلب خودمون رو آگاهانه کنترل کنیم. ضربان قلب ما با سرعت دویدن فیل درونی ما تعیین میشه، نه با تصمیم گیری آگاهانه سوارکار منطقی. فیل درون ما تمایل داره از سوارکار قدرتمندتر باشه.
ممکنه ما تصمیم به ورزش بگیریم و باشگاه ثبت نام کنیم، این تصمیم رو با استدلال و منطق گرفتیم و تصمیمی بوده که بر عهده سوار کار بوده. اما ممکنه هیچ وقت منظم به باشگاه نریم و در نهایت ورزش رو کنار بذاریم. این تصمیم رو فیل درون ما گرفته. فیل مسئول غرایز و احساساته و احتمالا این مسیر رو دوست نداشته. فیل درون ما غیرارادی عمل می کنه و در واقع شما باید فیل رو تربیت کنید تا در مسیر درستی قرار بگیره. در واقعیت ما به جای استفاده از عقل در تصمیم گیری معمولا اجازه میدیم تا احساسات ما رو هدایت کنه و احتمالا به مقصدی می رسیم که خیلی خوشایندمون نیست.
------------------
حالا چرا تربیت فیل تا این اندازه برای ما مهمه؟ چرا ما به دنبال مسیر درست هستیم؟
همه ما به دنبال شادی و رضایت هستیم، به همین دلیل مسیری که فیل ما رو هدایت میکنه تا این اندازه مهمه و باید برای تربیت این فیل وحشی زمان بذاریم. البته ژن ها تا حد زیادی بر شادی ما تاثیرگذارن، اما تغییر سبک تفکر می تونه ما رو شادتر کنه. هر کسی که تا به حال یکی از کتاب های خود یاری رو خوانده باشه، با این عبارت آشناست: "هیچ چیز ذاتاً خوب یا بد نیست. فقط تفکر ما اون را چنین می کنه ."
آیا واقعاً امکان تغییر طرز تفکر ما وجود داره؟ و اگه هست، برای تغییر اون دقیقاً چه کاری می تونیم انجام بدیم؟
مانع اصلی اینه که فیل درونی ما تمایل داره هر چیزی رو که می بینیم ارزیابی کنه و معمولاً به روشی کاملاً منفی این کار رو انجام میده.
از اونجایی که بقای اجداد ما به توانایی اونها در تشخیص خطر بستگی داشته، ما به گونه ای تکامل یافتیم که به چیزهای بد قوی تر از چیزهای خوب واکنش نشان میدیم.
برای مثال، اگه با یک حیوون وحشی روبرو می شدیم، اضطراب و ترسی رو تجربه می کردیم که ما رو وادار به فرار می کرد. اما احساس شادی نسبت به چیزی که قبلاً به دست آورده بودیم، اضافی بود، چون انگیزه ای برای دریافت بیشتر اون نداشتیم.
فیل درونی ما نسبت به چیزهایی که بعیده به ما صدمه بزنه یا مارو بکشه، بیش از حد با نگرانی و ترس واکنش نشان میده، مثل ناراحتی از ارائه ای که باید در محل کار داشته باشیم. اما ژنتیک هم تا حدی مسئول تمایل ما به داشتن یک دیدگاه بدبینانه یا خوش بینانه ست.
بنابراین به نظر می رسه که فیل ما نمی تونه به میل خودش توسط سوار منطقی کنترل بشه. با این حال، سوارکار می تونه از تکنیک های خاصی برای آموزش شادتر بودن فیل استفاده کنه.
مدیتیشن به صورت روزانه می تونه به طرز چشمگیری تفکر بدبینانه و منفی رو کاهش بده، و نگرش ما به جهان رو به دیدگاهی خوش بینانه تبدیل می کنه. روش دیگر شناخت درمانیه که در دهه 1960 پایه گذاری شد و ثابت شده که افسردگی رو با موفقیت درمان می کنه. شناخت درمانی شامل تلاش برای جایگزینی الگوهای افکار منفی و خود سرزنش کننده با الگوهای مثبت تره.
------------------
هایت، همچنین شادی رو در روابط اجتماعی مطرح می کنه.
نویسنده در بخشی از کتاب میگه که عمل متقابل، پایه ایه که ما زندگی اجتماعی خودمون رو بر اون بنا می کنیم.
اگه نگاهی به دوروبرمون بندازیم مثال های زیادی از این رفتار متقابل رو می بینیم. اگه از دوستی هدیه سال نو دریافت کنیم به احتمال زیاد در ازای اون هدیه ای به دوستمون میدیم. معمولا کمک های همکارا و دوستامون رو بی جواب نمیذاریم.
این به این دلیله که انسان ها غریزه ای عمیقاً ریشه دار برای پاسخگویی متقابل دارن. ما به موجوداتی متقابل تبدیل شدیم، چون رفتار متقابل، شانس بقا رو برای کل گروه افزایش میده.
به عنوان مثال، گروه هایی رو در نظر بگیرید که بقای اونها به شکار بستگی داره . اگه یکی از اعضای گروه بیشتر از چیزی که برای خودش نیاز داره در شکار بدست بیاره، می تونه اون رو با یک عضو کمتر خوش شانس تقسیم کنه. اون فرد اگه اینکار نکنه، اضافه شکار از بین میره پس دلیلی برای اشتراک نذاشتن اضافه سهمش نداره و از طرفی می تونه انتظار داشته باشه تا در آینده اون فرد یک کار متقابل انجام بده.
این آزمایش رو در نظر بگیرید: به دو نفر 25 دلار داده میشه. سوژه اول باید تصمیم بگیره که چطور اون رو به اشتراک بذاره، و سوژه دوم فقط می تونه پیشنهاد رو بپذیره یا رد کنه. با این حال، اگه نفر دوم پیشنهاد رو رد کنه ، هر دو نفر چیزی دریافت نمی کنن. به طور منطقی، سوژه اول باید فقط یک دلار به دومی ارائه بده. اما اکثر افرادی که در این آزمایش شرکت می کنن، در واقع نیمی از کل مبلغ رو به نفر دوم میدن. اگه سوژه اول کمتر از 7 دلار بده، اکثر افراد دوم پیشنهاد رو رد می کنن و ترجیح میدن پولی دریافت نکنن. نتیجه این آزمایش جالبه، چون گیرنده به طور منطقی باید ترجیح بده 1 دلار به دست بیاره تا هیچ چیز. اما رفتار اونها چیز دیگه ای رو میگه.
اصل عمل متقابل به قدری قویه که مردم در صورت نقض اون با انتقام، واکنش نشون میدن. و این واکنش اغلب با شایعه درست کردن در مورد شخصه. اگه کسی نیاز ما به یک رابطه متقابل رو برآورده نکنه ، سایر اعضای گروه رو مطلع می کنیم تا شهرت اون فرد رو از بین ببریم.
------------------
همه ما این تجربه رو داشتیم که با فردی روبرو شدیم و احساس کردیم که نمی تونه اشتباهات و کاستی های خودش رو ببینه. خب، این احساس متقابله. ناتوانی ما در دیدن عیوب خودمون، مانع بزرگی در بسیاری از روابطه. ما معمولاً متوجه عیب های خودمون نمیشیم چون درک این که خطاپذیر هستیم برای ما بسیار ناخوشاینده. در واقع، به همین دلیل، هم فیل و هم فیل سوار، دوست ندارن این خطاها و اشتباهات رو ببینن و بپذیرن.
مقاومت ما در برابر این خطاها به قدری زیاده که اگه متهم به انجام کار اشتباهی بشیم، واکنش فوری ما و در واقع واکنش فیل درون ما انکار درونیه. و در پاسخ به این واکنش خودکار و فوری فیل، سوار هوشیار به دفاع از اون میره. سوارکار به جای اینکه با آرامش اتهام رو قبول کنه، فقط به دنبال استدلال برای دفاع از فیله.
این به این دلیله که ما اغلب دنیا رو بر حسب خوبی در مقابل بدی درک می کنیم و دوست داریم باور کنیم که طرف خوب ماجرا هستیم و نتیجه اینه که ما اغلب اشتباهات خودمون رو نمی بینیم.
به عنوان مثال، افرادی که فضای زندگی مشترکی دارند رو در نظر بگیرید. دعوا بین هم خونه ها و زوج ها اغلب بر سر اینه که چه کسی بیشتر کارهای خونه رو انجام میده. شاید یکی معتقد که بیشتر پخت و پز می کنه، در حالی که دیگری ادعا می کنه که بیشتر کار تمیز کردن خونه رو انجام میده. این پروسه می تونه اونقدر ادامه دار بشه که در نهایت به طلاق و جدایی منجر بشه.
اگه ما برای یافتن اشتباهاتی که خودمون مرتکب شدیم، آگاهانه تلاش کنیم، می تونیم سوگیری های شناختی رو به حداقل برسونیم. این موضوع می تونه ما رو شادتر کنه و باعث داشتن روابط بهتر بشه.
------------------
از طرفی برای اینکه فردی شاد باشیم، به افراد مناسب در زندگی و انجام کارهایی که در اون مهارت داریم، نیاز داریم.
از اونجا که انسان ها حیوانات اجتماعی هستن، روابط اجتماعی سالم برای رفاه ما بسیار مهمه. در واقع، اگه ما فاقد ارتباطات اجتماعی باشیم، می تونیم به شدت ناراضی بشیم. مهم ترین عوامل خارجی برای شادی ما تعداد و شدت روابط ماست. در واقع، افرادی که تعداد دوستان زیادی دارن یا در یک ازدواج شاد هستن، به طور متوسط سطوح بالاتری از شادی رو گزارش میدن. اما تنها ارتباط اجتماعی ما نیست که شادی رو تعیین می کنه . مهمه که ما کارهایی رو انجام بدیم که در اونها خوب هستیم، چون زمانی که کارهامون با نقاط قوت ما مطابقت داشته باشه، به طور قابل توجهی احساس شادی میکنیم.
همه ما نقاط قوتی داریم، یا کارهایی رو انجام میدیم که در اونها مهارت داریم و از انجامشون لذت می بریم. به عنوان مثال، اگه شخصی مهارت های بین فردی خوبی داشته باشه، شغل در روابط عمومی لذت زیادی برای اون به همراه داره. ما در کارهایی که در اونها خوب هستیم و مهارت داریم هیچ وقت پیر نمیشیم و این می تونه سطح شادی ما رو افزایش بده.
------------------
مورد بعدی که نویسنده به عنوان یک عامل موثر بر شادی نام میبره عشقه. عشق یکی از پایه های زندگی ماست و می تونه تاثیر زیادی در سطح شادی ما داشته باشه. البته به دلیل ضرورت وجود عشق در زندگی، نباید سعی کنیم نیاز خودمون به عشق رو با عشق پرشور ارضا کنیم. در عوض، ما باید به دنبال توسعه عشق باشیم.
عشق پرشور که در آغاز یک رابطه عاشقانه تجربه میشه، تقریبا همیشه پس از حدود شش ماه محو میشه. در اون مرحله، عشق پرشور رو می تونیم با عشق همراه جایگزین کنیم. وقتی که عشق پرشور در یک رابطه از بین میره، خیلی از مردم اون رابطه رو شکست خورده میدونن. اما باید درک کنیم و بپذیریم عشقی که مارو شاد نگه میداره عشق پرشور نیست.
------------------
برای شاد بودن ما نیاز داریم تا رشد کنیم و اغلب می شنویم که رشد شخصی تنها در نتیجه مواجهه با شرایط نامطلوب یا تجربیات آسیب زاست. همون جمله معروفه "چیزی که شما رو نکشه، می تونه شما رو قوی تر و در نتیجه شادتر کنه."
اما این جمله همیشه درست نیست، چون خیلی از افراد بعد از تجربه اتفاقای بد، دچار افسردگی شدید شدن.
البته گاهی این موقعیت ها باعث میشه تا دوستی های عمیقی به وجود بیاد. وقتی در شرایط بد و ناراحت کننده هستیم دوست داریم نزدیک بقیه باشیم و از اونها کمک بخوایم، در نتیجه روابط و دوستی های موجود رو عمیق تر می کنه.
یکی دیگه از مزایای تجربه موقعیت های آسیب زا اینه که باعث میشه در مورد خودمون عمیق تر فکر کنیم و در این مسیر رشد کنیم.
------------------
یکی دیگه از عوامل شاد بودن، نوع دوستیه. نوع دوستی نیاز به تمرین داره نه آموزش. در دنیای امروز به کودکان آموزش داده میشه که به جای انجام رفتار اخلاقی، مثلاً از طریق خدمات اجتماعی اجباری، به اخلاق فکر کنن اما صرفاً فکر کردن به اخلاق روی فیل ما تأثیری نداره.
برای تبدیل شدن به یک فرد واقعا اخلاقی و با فضیلت، باید فیل خودمون رو تربیت کنیم. یکی از راه های انجام این کار، تمرین نوع دوستیه. رفتار نوع دوستانه به زندگی ما معنا می بخشه و ما رو با افراد دیگه مرتبط می کنه، که هر دو برای خوشبختی ما مفید. به عنوان مثال، یک مطالعه نشون داده که سالمندانی که به دیگران کمک می کنن، نسبت به سالمندانی که صرفاً چنین کمکی رو دریافت کردن، زندگی طولانی تر و شادتری داشتن.
راه دیگه برای تربیت فیل ما برای تمرین اخلاقی، ایجاد مجموعه ای ثابت از ارزش ها در یک جامعه ست، به عنوان مثال، محیطی که در اون به هر فرد آموزش داده میشه که از مجموعه قوانین یکسانی پیروی کنن. چنین محیطی که بر اساس قوانین اداره میشه، انسجام بیشتری رو بین سوارکار و فیل برقرار می کنه .
------------------
در کنار نوع دوستی مذهب و الهیات هم میتونه به بخشی از نیازهای ما پاسخگو باشه. در مقایسه با جوامع گذشته، دین نقش نسبتا کمی در دنیای مدرن غرب ایفا می کنه. در حالی که دین می تونه تجربیات الهام بخشی برای ما داشته باشه. چه مذهبی باشیم چه نباشیم، ذهن ما دارای یک مقیاسه که بر اساس اون چیزها رو کم و بیش مقدس می دونیم. چنین تجربیات الهام بخشی می تونه به ما کمک کنه تا افراد بهتر و شادتری باشیم. در نهایت، ایجاد رابطه بین ما و چیزی بالاتر از خودمون برای یک زندگی معنا دار حیاتیه. در واقع، دین به شکلی ما رو به خدا که بالاتر از ماست متصل می کنه. امروزه مدیتیشن راهی رو فراهم می کنه تا به چیزی بزرگتر و عرفانی مثل طبیعت یا کل بشریت متصل بشیم.
-----------------
هر خطی از این کتاب راهکاری ارائه میده برای شاد بودن و شاد زیستن. برای شاد بودن دنبال دلیل نباشید. خودتون دلیلی باشید برای خوشبخت بودن خودتون و اطرافیانتون. جامعه شاد نیاز به آدم های شاد داره. اگه دوست دارید شادی رو به دوستاتون هدیه بدین این خلاصه کتاب رو به اونها هم معرفی کنید. ممنون که تا انتهای خلاصه کتاب همراهمون بودین.
خلاصه صوتی کتاب فرضیه خوشبختی
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب فرضیه خوشبختی و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید