خلاصه رایگان
کتاب مثبت فکر نکنید
نوشته: گابریله اوتینگن
دسته بندی: کتاب های انگیزشی و الهامبخشی🟣 این کتاب با همه کتابهای انگیزشی که خوندین فرق داره چون گابریله اوتینگن توی کتاب مثبت فکر نکنید. اومده نگاهی جدید به مثبت اندیشی ارائه داده و میگه موانعی که توی زندگی ما رو از آرزوها و اهدافمون دور کردن، دقیقا میتونن باعث هرچه زودتر رسیدن ما به آرزوهامون بشن!
خلاصه متنی رایگان کتاب مثبت فکر نکنید
چه آرزوهایی تو زندگی دارین؟
چه چیزی مانع شما واسه رسیدن به آرزوهاتونه؟ گابریل اوتینگن تو کتاب مثبت فکر نکنید بیشتر سدها و موانعی رو که باعث میشه شما از رسیدن به اهدافتون تو زندگی جا بمونید و نتونین آرزوهاتون رو برآورده کنین بررسی میکنه.
اگه صبحها دلیلی واسه بیرون اومدن از رخت خواب نداشته باشین، آیا احساس رضایت و خرسندی دارین؟ یکی از نیازهای مهمی که همگی باهاش آشنا هستین اینه که زندگیتون هدفمند و با معنا باشه.
خیلی از شما هنگام برخورد با کسی که تو تلاش برای رسیدن به هدف خاصی تو زندگیشه، یه نصیحت ساده دارین و اون اینه که مثبت فکر کن! بیش از حد به موانع فکر نکن، چون این کار فقط زمینگیرت میکنه؛
خوش بین باش و روی چیزی تمرکز کن که میخوای به دستش بیاری؛ آینده مسرت بخشی رو تصور کن که تو اون پرکاری و فعالی و خلاصه از این جور حرفا. فقط شما هم نیستین.
خیلی از کتابا هم همین حرفو میزنن.
اما چیزی که در ارتباط با این گونه راهکارها و نصیحتها وجود داره اینه که افراد رویاپردازی که صرفا به مثبت اندیشی اعتقاد دارن و همه امید خودشون رو به تفکرات و انرژیهای مثبت بستن، اهل عمل نیستن.
درنتیجه رویاپردازی صرف درباره آینده انسانها رو از تحقق آرزوهاشون دورتر میکنه. اینکه چرا رویاپردازی بدون در نظر گرفتن واقعیت به تحقق آرزوها منجر نمیشه دلایل متعددی داره.
این طور که پیداس، کنش لذتبخش رویاپردازی موجب میشه فرد تو ذهن خودش به آرزوهاش دست پیدا کنه، کنشی که شیره انرژیش رو میکشه و نمیگذاره کار سخت و طاقت فرسای مواجهه با مشکلات زندگی واقعی رو به انجام برسونه.
تو ادامه بیشتر راجع بهش صحبت میکنیم.
با گابریل اوتینگن بیشتر آشنا بشین
پرنسس گابریل اوتینگن اسپیلبرگ که بیشتر با نام حرفهای گابریله اوتینگن شناخته میشه، تو سال ۱۹۵۳ تو شهر مونیخ متولد شد. اولاش تو رشته زیست شناسی درس میخوند ولی بعد تو شاخههایی از رشته روانشناسی ادامه تحصیل داد.
اون از سال ۲۰۰۰ تو دانشگاه هامبورگ ( Hamburg ) و از سال ۲۰۰۲ تو دانشگاه نیویورک ( New York )، به عنوان استاد تمام مشغول تدریس تو رشته روانشناسیه. از جمله فعالیتهای اوتینگن میشه به پژوهشهایی پیرامون رفتارشناسی مردم و تفکراتشون نسبت به آیندهی پیش روشون اشاره کرد.
بیشترین شهرت خانم اوتینگن به خاطر ارائه نظریهای به نام ووپه که شرح اون رو تو همین کتاب منتشر کرده و ما هم دربارهاش صحبت میکنیم. اگه دنبال یه راهنمای مفید و موثر واسه رسیدن به اهداف خودتون تو زندگی هستین، مطالعهی این کتاب به شما پیشنهاد میشه. امیدواریم تا آخر پادکست همراهمون باشین.
یه لحظه روی صندلیتون راحت بشینین؛ بهش تکیه بدین و راجع به چیزی که میخواین بهش برسین تصور کنین.
اگه میخواین یه کارآفرین موفق بشین، ایده پیشرفت کسب و کارتون رو تخیل کنین و تصور کنین که به عنوان کارآفرین به یه برنامه معروف تلویزیونی دعوت شدین.
فرض کنین که به مردم توضیح میدین که تو سال گذشته کسب و کار شما چقدر سودمند بوده و بعدش، همه آدما میخوان که تو شرکت موفق شما سرمایه گذاری کنن.
هر چیزی که میخواین رو تصور و تو ذهنتون تجربهاش کنین. بودن تو اون جایگاه چه حسی بهتون میده؟ باعث نمیشه که حس خوبی داشته باشین؟
خب یه خبر بد.
احتمال این که الان تخیلتون به واقعیت بپیونده خیلی کمتره. همونطور که میدونین، نویسنده گابریلا اوتینگن، یه روانشناس تو دانشگاه نیویورک هم هست و تو بیست سال گذشته راجع به عوامل رسیدن به هدف تحقیق کرده.
ایشون یه حقیقت نسبتا شگفت انگیز رو واسمون آشکار کرده؛ اینکه تخیلات مثبت منجر به پایین اومدن انرژی میشن که در نتیجه فرد رو از رسیدن به هدفش دور میکنن.
تو یه آزمایش اوتینگن فهمید که خانمهایی که تو تمرین تخیل ۶ دقیقهای شرکت میکنن، فشار خونشون ۳ تا ۵ واحد کاهش پیدا میکنه که این معادل اثر کشیدن نصف سیگاره.
وقتی به خودمون اجازه میدیم که راجع به آینده تصورات مثبت داشته باشیم،
درواقع داریم به ناخودآگاهمون کلک میزنیم. چون بهش القا میکنیم که به اون هدفی که تو ذهنمونه رسیدیم و باعث میشه که ناخودآگاهمون هم به سمت بدن پیام استراحت بفرسته.
در نتیجه فشار خونمون پایین میاد و اشتیاقمون برای تلاش کم میشه.
به عبارت دیگه، تخیلات مثبت شما رو رو به جلو هدایت نمیکنن. اونا بهتون آرامش کاذب میدن و سرعتتون رو کم میکنن. هر چند که تفکر مثبت یه خوبیایی هم داره.
مزیت بزرگ تفکر مثبت اینه که بهتون کمک میکنه که بفهمین واقعا میخواین تو زندگی به چی برسین
وقتی خوش بینانه یه آینده ایدهآل رو تصور میکنین، این فرصت براتون ایجاد میشه که مجموعهای از شرایطی که تو آینده خواهید داشت رو تجربه و اونی که واقعا دوست دارین دنبالش کنین رو واسه خودتون انتخاب کنین.
تفکر مثبت یه راه خیلی خوبه واسه این که هدف اشتباهی رو دنبال نکنین و وقت و تلاشتون رو بیخود هدر ندین.
اگه میخواین از نیروی تفکر مثبت استفاده درست کنین و همچنان انگیزهتون رو بالا نگه دارین، دو تمرین ذهنی اثبات شدهی علمی رو میتونین به کار بگیرین تا شانس موفقیت به دست آوردن هر هدفی رو افزایش بدین. اولین تمرین ذهنی رو بهش میگن تضاد ذهنی.
گابریل اوتینگن اثر تضاد ذهنی رو وقتی کشف کرد که از یه تعداد از خانمهای خوشبینی که برنامه کاهش وزن یا به قول خودمون رژيم داشتن پرسید:
وقتی با یه بشقاب دونات (donut) رو به رو بشین چی کار میکنین؟ بعضی از اونها راجع به مهارتشون تو مقاومت در برابر دونات خوشبین بودن در حالی که بقیه اونها اعتراف کردن که دونات میتونه اونها رو به چالش بکشه و ممکنه که با وجود اینکه میخوان به رژیمشون پایبند باشن چندتا دونات رو امتحان کنن.
اما خانم نویسنده ما از تحقیق دست نکشید و سال بعد هم به اون خانمها سر زد. نتیجه جالب بود.
اوتینگن مشاهده کرد که کسایی که راجع به مهارت کاهش وزنشون خوشبین بودن
ولی به خودشون اجازه داده بودن که راجع به مقاومتشون در برابر دونات دیدگاه منفی داشته باشن، ۲۴ پوند ( pound ) بیشتر از اونایی وزن کم کردن که کاملا درباره وزن کم کردنشون خوشبین بودن و فکر میکردن حتی دونات هم نمیتونه اونها رو از پا دربیاره. تضاد ذهنی یعنی یه نتیجه خوب رو تصور کنیم درحالی که همزمان از نقاط ضعف و خطراتی که ممکنه مهارتمون تو رسیدن به هدف رو تهدید کنه رو به رسمیت بشناسیم.
گابریل اوتینگن به این نتیجه رسید که آدمایی که تضاد ذهنی رو به کار میگیرن، انگیزه ناخودآگاهشون رو هدف قرار میدن و برای رسیدن به هدفشون تلاش بیشتری میکنن. شما تحت چه شرایطی مسیر رسیدن به هدفتون تو خطر میفته؟
کی از مسیر اصلیتون منحرف میشین؟ چه موقع تو رسیدن به خواستههاتون واسه یه آرامش کوتاه مدت تسلیم میشین؟
ممکنه مهارت رسیدن به اهدافتون وقتی به خطر بیفته که دارین بهانه میارین تا کارها رو انجام ندین، پشت گوش بندازین یا سراغ یه کار خوشمزهتر مثل خوردن بستنی برین که قند خونتون رو بالا میبره و یه لذت آنی بهتون میده.
ولی بدونین که همین بستنی انرژیتون رو واسه رسیدن به هدف نابود میکنه و باعث میشه نتونین رو خواستههاتون تمرکز کنین.
با ایجاد یه تضاد ذهنی تو دیدگاهتون نسبت به موفقیت و تسلیم شدن در برابر رسیدن به اهداف، دنبال کردن اون مسیر، ناخودآگاه براتون معنادار میشه.
چون شما میدونین که باید واسه رسیدن به مقصد بجنگین و تلاش کنین. این بهتون تو ناخودآگاه انگیزه میده و علاوه بر اون فکر کردن به راههایی که میتونن موانع رو تو مسیر موفقیت از سر راه بردارن، تمرکزتون رو بالاتر میبره، انعطاف پذیرتر میشین و احتمال رسیدن به هدف بیشتر میشه.
دومین تمرین ذهنی که میتونین واسه رسیدن به اهدافتون به شکل موثری ازش استفاده کنین،
چیزی نیست جز اهداف اجرایی.
وقتی سرکار خانم گابریل اوتینگن داشت درباره تضاد ذهنی تحقیق میکرد، همزمان همسر ایشون، جناب آقای پیتر گولویتزر ( Peter Gollwitzer ) که از قضا توی دانشگاه نیویورک به عنوان یه روانشناس همکار ایشون بود، داشت روی یه تکنیک متفاوت رسیدن به هدف کار میکرد که خودش اسمش رو گذاشته بود اهداف اجرایی.
هدف اجرایی بیانیهی روشنیه که مشخص میکنه کجا، کی و چطور شما تعیین میکنین که یه فعالیت خاص رو واسه رسیدن به خواستهتون انجام بدین.
پیتر فهمید که اگه دانشآموزا از قبل واسه خودشون تعیین کنن و برنامه بچینن که چه موقع کجا و چطور تکالیفشون رو انجام بدن، احتمال اینکه سر موقع به خواستهشون برسن ۴۰ درصد بیشتره.
پیتر و گابریل به این پرسش رسیدن که چی میشه اگه تضاد ذهنی و اهداف اجرایی رو با هم ترکیب کنن.
اونا یه آزمایشی انجام دادن که ببینن آیا شرکت کنندهها میتونن با استفاده از هر دو روش به جای فقط یه روش، عادت غذای ناسالم خوردن تو میان وعدهشون رو کاهش بدن یا نه؟
نتیجه این شد که طبق گزارش شرکت کنندههایی که از هر دو تمرین ذهنی استفاده کرده بودن معلوم شد اونها ۲۰ درصد پیشرفت بیشتری نسبت به گروهی داشتن که فقط از تضاد ذهنی یا اهداف اجرایی استفاده کردن.
واسه اطمینان از اینکه این نتیجه اشتباه نیست و تصادفی نبوده، پیتر و گابریل تحقیقات بیشتری مثل این رو انجام دادن که همه اونها نتایج مشابهی داشتن.
اونها روش ابداعیشون رو گسترش و با هم تو یه چهارچوب قرار دادن و اسمش رو گذاشتن، ووپ ( woop ). ووپ مخفف آرزو یا ویش ( whish )، نتیجه یا اوت کام ( outcome ) ، مانع یا آبستکل ( obstacle ) و برنامه ریزی یا پلن ( plan ) هستش.
تو اولین قدم ووپ باید به ذهنتون اجازه بدین که با یه آرزو بره به جایی دوست دارین تو آینده بهش برسین. بعد، برگردین به جایی که الان هستین و کاری رو در نظر بگیرین که واسه رسیدن به اون هدف تو آینده، باید امروز انجامش بدین.
خب انجامش بدین دیگه.
مثلا اگه هدفتون رسیدن به تندرستیه، فعالیت امروزتون باید این باشه که بعد از ساعت کاریتون برین بیرون و بدویین یا تو هر وعده غذاییتون یه کاسه سالاد بخورین.
نتیجه یعنی تمرکز کردن روی بهترین سودی که انتظار دارین بعد از رسیدن به هدف مورد نظرتون نصیب شما بشه. این سود میتونه آرامش، انرژي، اعتماد به نفس یا خیلی چیزای دیگه باشه.
مانع یعنی تمرکز روی بزرگترین مانع درونی که میخواین ازش بگذرین تا به آرزوتون برسین
اگه فعالیتتون سودمنده، تنها عاملی که میتونه شما رو از انجام اون کار منصرف کنه، مانع درونیه. ما باید از راههایی که خودمون جلوی خودمون رو میگیریم آگاه باشیم.
این مانع میتونه کمبود اعتماد به نفس باشه، به تعویق انداختن مدام وظایف باشه یا افراط تو لذتهای کوتاهمدت باشه.
برنامهریزی یعنی تمرکز کردن رو این که کی و کجا انتظار دارین که با موانع درونیتون رو به رو بشین. شما میتونین از برنامه اگر – بعد استفاده کنین تا با اون مانع درونی یه معامله انجام بدین.
مثلا میگین اگه از سر کار خسته به خونه برگشتم، بعدش کتونیهام رو میپوشم و واسه پیادهروی بیرون میرم.
میتونین از ووپ واسه رسیدن به اهداف روزانه سودمندتون استفاده کنین. مثلا یه پادکستر تو قسمت آرزو میتونه خلاصهای از پادکست بعدیش رو بنویسه.
بهترین نتیجه میتونه لبریز شدن از احساس رضایت و موفقیت در پایان روز باشه.
موانع درونیای که باید باهاشون دست و پنجه نرم کنه، بهانههایی هستن مثل اینکه خیلی خستهام و الان حس انجام این کارو ندارم.
برنامه ریزی واسه یه پاسخ محکم هم میتونه این باشه که اگه دارم واسه ننوشتن یه خلاصه از پادکست بعدی بهانه میتراشم، بعدش گوشیمو برمیدارم و سه تا جمله مینویسم که تو پادکست بعدی از اونا استفاده کنم.
بنابراین دفعه بعدی که شروع به خیالبافی راجع به آینده کردین، این رو هم در نظر بگیرین که موانعی هستن که تو رسیدن به هدفتون اختلال ایجاد میکنن و نمیذارن تخیلاتتون تبدیل به واقعیت بشه.
واسه رو به رو شدن با این موانع، برنامه ریزی اگر – بعد رو اجرا کنین تا با اونها یه معامله سودمند بکنین؛ درحالی که هنوز هم انتظار موفقیت دارین و پرچمتون بالاست.
با انجام این کارا علاوه بر اینکه به مغزتون کلک نمیزنین که فکر کنه شما قبلا به اون هدف رسیدین و دیگه نیازی نیست تلاش کنه، انگیزه و تلاشتون رو هم به حداکثر میرسونین.
چیزی که شنیدین، لب مطلب کتاب مثبت فکر نکنید اثر گابریل اوتینگن بود. این کتاب، اثر جذابیه که تکنیکهای علمی و اثبات شدهای رو واسه رسیدن به موفقیت تو خودش جا داده. امیدواریم از این پادکست لذت برده باشین.
خلاصه صوتی کتاب مثبت فکر نکنید
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب مثبت فکر نکنید و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید