خلاصه رایگان
کتاب ابزارهای بزرگان
نویسنده: تیم فریس
دسته بندی: کتاب های بهرهوری کتاب های توسعه فردی کتاب های سلامتی و تغذیه کتاب های انگیزشی و الهامبخشی کتاب های موفقیت کتاب های سبک زندگی کتاب های ایجاد تغییرکتاب ابزارهای بزرگان شامل نکاتی درباری سلامتی، ثروت و ذکاوت از افراد بزرگ و موفقه که راه های داشتن یه زندگی بهتر رو بهتون نشون میده.
تصور کنید که این فرصت رو داشتید تا جلوی موفق ترین ادمهایی که توی فیلد خودتون می شناسید بشینید و رو در رو باهاشون صحبت کنید. از اونا چی می پرسیدید؟ اگه می تونستید سوالهای خوبی بپرسید، حتما فرصت پیشرفت زیادی براتون فراهم میشد، درسته؟ این همون کاری بود که تیم فریس توی مجموعه پادکست های خودش به اسم تیم فریس شو ( The Tim Ferriss Show ) سراغش رفت.
توی این خلاصه کتاب، ما توصیه هایی که افراد موفق درباره سلامتی، ثروت و ذکاوت کردن رو بررسی میکنیم. افرادی مثل ورزشکاران حرفه ای، کارتونیست ها، کار افرین ها، کمدین ها که توی حوزه خودشون دانش و تجربه فوق العاده ای دارن.
همچنین قراره توی این خلاصه درباره:
-فواید ۳۰ تا ۶۰ ثانیه دوش اب سرد،
-اینکه گرفتن یه شغل بد، بهترین راه برای پیدا کردنه یه شغل خوبه و
-چطور زندگی کسالت اور ست راگن (Seth Rogen ) و ایوان گلدبرگ ( Evan Goldberg ) اونا رو تبدیل به کمدین هایی بزرگ کرد، صحبت کنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب ابزارهای بزرگان
چند توصیه عالی در رابطه با سلامتی از ورزشکاران حرفهای
تا حالا درباره دو با مانع چیزی شنیدین؟ شکل جدیدی از مسابقه دویدن با مانع اخیرا پرطرفدار شده که توی اون ورزشکاران حین دویدن با موانع مختلفی مثل دیوارها، آب یا حتی آتش مواجه میشن.
اگرچه این رشته ورزشی به نوبه خودش جدیده اما برای خودش ستاره هایی رو هم داره. مثل امیلیا بون (Amelia Boone) که حسابی هم موفق بوده.
بون تا امروز توی ۳۰ مسابقه مقام اول رو بدست اورده. امیلیا تو سال ۲۰۱۲ توی سخت ترین رقابت دو با مانع شرکت کرد؛ مسابقه ای به مدت زمان ۲۴ ساعت، با طول ۹۰ مایل و با بیش از ۳۰۰ مانع. پس همونطور که حتما می تونید تصور کنید، امیلیا می تونه نکات مهمی در رابطه با ریکاوری بعد از فعالیتهای خیلی سنگین برای گفتن داشته باشه.
اون قبل از هر مسابقه یا جلسه تمرینی نوشیدنی مخصوصی بر پایه پروتئین درست میکنه و مینوشه تا به ریکاوری بافت بدنش کمک کنه.
کار دیگه ای که امیلیا انجام میده، سر دادن پاش روی یه توپ گلفه که باعث میشه همسترینگها، که عضلاتی بسیار مهم هستن و نقشی حیاتی در توان کلی بدن دارن، تحریک بشن.
توصیه بعدی از ورزشکاری به اسم ویم هوف (Wim Hof) هستش که علاقه ش به سرمای شدید براش لقب مرد یخی رو به همراه آورده. ویم موفق شده تا امروز بیش از ۲۰ رکورد توی اب و هوای بد، مثل صعود به اورست در سال ۲۰۰۷ رو جا به جا کنه، اونم درحالیکه هیچی به جز شلوارک و کتونی به تن نداشته.
ویم برای اینکه خودش رو برای چنین شرایط سختی اماده کنه تو حموم یخ میشینه. البته اینکار کار جدیدی نیست و در گذشته برای مصارف درمانی توصیه می شده و ورزشکارای حرفه زیادی توی رشته های مختلف از حموم یخ برای افزایش عملکرد سیستم ایمنی بدنشون و البته کاهش وزن و مقابله با افسردگی استفاده میکنن.
اما ویم این کار رو توی سطح دیگه ای انجام میده. چطوری؟ مثلا اینکه یکبار عرض یه رودخونه نیمه یخ زده رو شنا کرد. در طول این کار سرما به حدی بود که انگشت های ویم عملا یخ زدن و فقط شانس اورد که اسیبی بهش نرسید.
البته به طور طبیعی چنین کارهایی به درد ما نمی خوره اما یه دوش اب سرد کوتاه ۳۰ تا ۶۰ ثانیه ای در اخر روز چرا!
هیچ فرمولی برای حفظ سلامت شخصی وجود نداره
شاید توجه کرده باشید که مردم عموما دوست دارن به سوالات مرتبط به سلامتی پاسخ های ساده ای بدن. مثلا اگه کلسترول بالا بده چی خوبی؟ لابد کلسترول پایین.
اما واقعیت اینه که همه چیز انقد ساده نیست. پزشکی به نام جاستین مگر ( Justin Mager ) که پزشک ورزشکاران المپیکه متوجه شد که توی یه سری از موارد به خصوص، کلسترول بالا می تونه به انسان ها کمک کنه تا حجم عضلانی خودشون رو توی کوتاه مدت بازیابی کنن. به عبارت دیگه راهکارهای مرتبط با سلامتی فرمول پذیر نیستن. مثلا اگه یه کارمند اداری باید سعی کنه رژیم غذایی کم کلسترولی داشته باشه یه ورزشکار برعکس باید کلسترول بالایی دریافت کنه.
به خاطر همین مشخص کردن اینکه چه چیزی برای سلامت ما مناسبه باید از طریق تجربه مشخص بشه نه بر اساس قواعد و فرمول های ثابت. این حرف چرا مهمه؟ چونکه خیلی از توصیه های امروزی صفر و صدی شدن، مثلا اینکه میگن لب به گوشت نزنید یا شکر هرگز نخورید و توصیه های اینچنینی.
متخصص دیگه ای به اسم جیمز فادیمن ( James Fadiman ) هم اصلا از اساس همین شیوه تجربی رو بهترین راهکار می دونه و میگه بهترین کار اینه که چیزهای مختلف رو امتحان کنیم.
البته شاید برای همه ما مقدور نباشه که بدون یه مشاور و متخصص بخوایم سراغ امتحان چیزهای مختلف بریم، در واقع نکته مهم بیشتر اینه که طرز فکر فرمولاسیون شده برای سلامتی رو کنار بذاریم. حالا اجازه بدید کمی از سلامتی فاصله بگیریم و درباره ثروت صحبت کنیم.
داشتن یک شغل سخت به شما بینش میده و به سمت موفقیت هدایتتون میکنه
اکثر ادما باور دارن که کار سخت به موفقیت می انجامه. اما طرف دیگه ماجرا اینه که هیچ چیز مثل یه کار سخت نمی تونه شما رو تشنه رسیدن به موفقیت کنه.
برای مثال سرمایه گذار معروف کریس ساکا ( Chris Sacca ) رو توی ذهن بیارید. برای کریس توی کودکی تابستون ها به دو نیم تقسیم می شد. نیمه اول تابستون پدر و مادرش اون رو پیش پدربزرگش می بردن که ادم فوق العاده پر نفوذی بود و به همراه اون حتی توی جلسات کنگره هم شرکت میکرد و می دید چطور اعضا کنگره با ادما تعامل میکنن، اما نیمه دوم تابستون اون باید به یه کار با موقعیت اجتماعی خیلی پایین مشغول میشد که برای کریس این کار نظافت ساختمون ها بود.
اما چرا انجام چنین کارهایی مفیده؟ چون شما حین انجام اون کار به این باور می رسید که هدف شما از زندگی و چیزی که می خوایند مثلا طی کشیدن کف یه ساختمون نیست به همین خاطر تلاش می کنید تا مسیر درست رو برای زندگی خودتون پیدا کنید.
البته چنین قدم هایی اول کار به حساب میان، کاری که شما باید انجام بدین اینه که توصیه ست گودین ( Seth Godin) معروف رو هیچ وقت فراموش نکنید:
"اینکه هر چیز خوبی که اتفاق افتاد، پیاش رو بگیرید."
اکثر ادما بیشتر وقتشون رو صرف فک کردن به چیزای الکی میکن. از پیدا کردن چتری که توی شلوغ ترین نقطه شهر جا گذاشتن تا رابطه ای که با کلی خشم و دعوا به پایان رسوندن. مشکل اینجاست که این مقدار فک کردن درباره شکست ها باعث میشه شما افسرده و بازنده بشین.
بنابراین کار درست اینه که فقط روی زمان هایی که موفق، شجاع و مفید بودین تمرکز کنید. دیدن وجه مثبتتون به شما کمک میکنه تا جرات پیدا کنید سراغ چیزهای بزرگ تر برید.
موفقیت از کار کردن با سیستم های بلند مدت ناشی میشه نه هدف های کوتاه مدت
کمیک استریپ معروف، دیلبرت ( Dilbert )، قصه یه کارمند خیلی عادی رو روایت میکنه که در اصل یه ضد قهرمانه. اما ضد قهرمان بودن به این معنی نیست که ادمه موفقی نیست چون همونطور که اسکات ادامز خالق کمیک میگه، ضد قهرمان ها هم می تونن موفق باشن چون موفقیت به معنی رسیدن به یه هدف نیست بلکه به معنی ساختن یک سیستمه.
حالا تمرکز کردن روی سیستم به چه معناست؟
خب، یه راه ش اینه که روی پروژه هایی کار کنید که در ظاهر محکوم به شکست هستن. مثلا اگه شما به عکاسی علاقه دارید، ممکنه پروژه ای رو برای عکاسی از برگ ها خشک شده شروع کنید.
به احتمال زیاد عکس های شما موفقیت خاصی کسب نخواهند کرد. مثلا توی هیچ نمایشگاهی نمی رن یا روی دیوار خونه افراد ثروتمند نصب نمیشن. خب از بیرون اینطور به نظر می رسه که کار شما موفقیت امیز نبوده اما در واقعیت این کار برای شما یه مهارت جدید ساخته، مهارتی که ممکنه در اینده به کار شما بیاد، مثلا یه نفر از شما بخواد که برای سایتش عکس بگیرید.
نکته اینه که ادما اغلب روی اهداف کوتاه مدت تمرکز می کنن، مثلا ساختن و بازاریابی کردن یه محصول جدید، وقتی که به هدفشون تو زمان تعیین شده نرسن بیخیالش میشن و کلا اون ایده رو ول می کنن بر میگردن همون جایی که بودن.
این کار یه اشتباه بزرگه. به جای این کار روی مهارت ها و ارتباطاتی که می تونید بسازید تمرکز کنید. مثلا خود اسکات، خالق کمیک دیلبرت، اون کارش رو با نوشتن بلاگ شروع کرد، جایی که نه خیلی دیده میشد نه درامد خوبی براش داشت.
اما اون می دونست که این کار براش ثمره خواهد داشت، چرا؟ چون داشت توی یه سیستم جلو می رفت. هدف برای اون بلاگ ها نبود، بلکه تمرین نوشتن داشت اونو به یه نویسنده ماهرتر تبدیل میکرد. همین سیستم هم به موقع ش جواب داد و اسکات رو بعد از چند سال به یکی از موفق ترین نویسنده ها بدل کرد.
فشار اطرافیان رو نادیده گرفتن و ریسک های بزرگ کردن، دو کلیدهای موفقیت هستن
تا حالا شده دوستی رو مسخره کنید صرفا چون دیگران داشتن مسخره ش میکردن؟ خب اگه توی این تله افتادین باید مراقب باشید چرا که یعنی ظرفیت کافی برای موفق شدن رو ندارین.
برای موفق شدن قبل از هر چیز باید بتونید از فشار و تاثیر دیگران خارج بشید. برای مثال، برنده اسنوبرد المپیک، شان وایت ( Shaun White ) رو توی ذهن بیارید. وقتی شان ۱۵ سالش پدر و مادرش بهش کمک مالی کردن تا برای مسابقات قهرمانی اسنوبرد به ژاپن بره، در حالیکه سایر رقبا بزرگتر بودن و تمام هزینه هاشون رو هم اسپانسر مسابقات میداد.
روز قبل مسابقه، بقیه ورزشکارا به مهمونی رفتن. روز مسابقه انقد هنوز تو حال و هوای مهمونی مونده بودن که تصمیم گرفتن زیاد مسابقه رو جدی نگرین، به جاش حرکت های نمایشی انجام بدن و جایزه رو هم بین همه شرکت کننده ها تو مسابقه تقسیم کنن.
علیرغم اینکه همه با این تصمیم موافق بودن، شان با وجود سن کمش مخالفت کرد و خواست که مسابقه برگزار بشه. نتیجه؟ اون نفر اول شد و جایزه ۵۰ هزار دلاری رو هم برد.
این حرکت شجاعانه شان همیشه یاداوره اینه که کسب و کارهای نوپا هم برای موفقیت نیازمند ریسک کردن هستن.
یه مثال دیگه پیتر دیامندیز ( Peter Diamandis ) بنیانگذار ایکسپرایز XPRIZE هست؛ جایزه ای که برای طراحی بهترین راه حل ها برای سفر فضایی در نظر گرفته شده.
اون تصمیم گرفت که مقدار جایزه حداقل ۱۰ میلیون دلار باشه. ۵ میلیونش رو خودش با کمک دوستانش فراهم کرد اما برای نصف باقی مونده هیچ تضمینی نداشت. قاعدتا باید تو این مرحله مثل خیلی از ادما بیخیال طرحش میشد اما اون به جای بیخیال شدن یه ریسک بزرگ کرد. در ماه می سال ۱۹۹۶ اون با پولش توی یه رویداد بزرگ جمع اوری کمک مالی سرمایه گذاری کرد.
ریسک پیتر جواب داد و سرمایه گذارا با دیدن عظمت رویداد بهش اعتماد کردن و اون تونست پولی که لازم داشت رو از این رویداد تهیه کنه.
حالا که شما با اینکه چطور یه سری از ادما تونستن پول بدست بیارن اشنا شدید بیاین بریم سراغ یه سوال دیگه: به نظر شما پول بدون ذکاوت به چه دردی می خوره؟ با ادامه خلاصه کتاب همراه باشید.
ست روگن ( Seth Rogen ) و ایوان گلدبرگ ( Evan Goldberg ) دو نابغه کمیک با دستورالعمل خلاقیت هستن
اگه فک میکنید منظور از ذکاوت اینه که ساعت ها مشغول مدیتیشن و شکرگزاری و این حرفا باشید باید بگم که بهتره با ست روگن و ایوان گلدبرگ اشنا بشید، چون این دو نفر نشون دادن که انسان می تونه از راه طنز و شیطنت به ذکاوت برسه. این دو نفر بر خلاف جامعه اخلاقگرای امریکا موفق شدن فیلم های طنز موفقی درباره تابوهای مختلف بسازن.
اولین موفقیت اونا فیلم «خیلی بد» ( Superbad ) تو سال ۲۰۰۷ بود که توی اون دو تا نوجوون با مشکلات دوران بلوغ دست و پنجه نرم می کردن. اخرین فیلم اونا هم، سوسیس پارتی تو سال ۲۰۱۶ ساخته شد که توی اون غذاهای توی سوپرمارکت مثل سوسیس و کالباس و انواع سس ها، به شکل انیمیت شده قصه ای رو دنبال میکردن.
اما ست و ایوان چه چیزی برای اشتراک گذاری با ما دارن؟
خب، این دو نفر سه تا دستورالعمل ساده برای زندگی و خلاقیت دارن:
اول اینکه با چیزی که می شناسید کار کنید. این مسئله برای خودشون، موضوعات مرتبط با سن و سال خودشون بود. درست مثل همون موضوعاتی که توی فیلم خیلی بد بهش پرداخته بودن.
دومی، داشتن استراتژی از سمت یه منتوره. منتوری که اونا داشتن یعنی جاد اپاتو ( Judd Apatow ) بهشون توصیه کرد که علیه کلیشه مرد بی احساس فیلم بسازن چرا که چه توی زندگی، چه توی خلاقیت مهم ترین چیز احساسه و احساس به ادم کمک میکنه که ساده تر با دیگران ارتباط بگیره.
سومیش خوردنی هاییه که به خلاقیت شما کمک میکنه. البته باید مراقب باشید که این خوردنی ها رژیم غذایی شما رو به شکلی تغییر نده که موجب اسیب بهتون بشه.
خلاق بودن نیازمند اینه که زندگی کنید و در کنارش ترس و ناراحتی رو بپذیرید
تا حالا شده بعد یه تعطیلات حس کنید دلتون می خواد با شوق به کار برگردین؟ این اتفاق که بعضا برای بعضی ادما پیش میاد ربطی به استراحت خوب توی تعطیلات نداره بلکه ناشی از تجربه های جدید و الهام بخشه.
به عبارت دیگه برای اینکه شما خلاق باشید قبل از هر چیز نیاز دارید که زندگی کنید و این زندگی کردن کلید اصلی رسیدن به خلاقیته اما نکته اینجاست که زندگی همیشه لذت و خوشی نیست و هر کسی هر لحظه ممکنه که با سختی و ترس و ناراحتی روبه رو بشه.
برای فهم بهتر این موضوع جامعه شناس معروف، برنی براون ( Brené Brown ) رو توی ذهن بیارید. براون باور داره که این ایده که یه سری ادما شجاعن و بقیه ترسو از اساس غلطه. به عقیده اون اکثر ادما همزمان ترسو و شجاع اند و شجاعت واقعی از مقابله با ترس ناشی میشه.
این باور به این معنیه که هر کسی باید با ترس چشم تو چشم بشه و هیچ موضوعی ترسناکی نیست که به سادگی و بدون درگیر شدن باهاش برطرف بشه، برای اینکار هم باید با ادم های مختلف با زمینه ها و باورهای مختلف مواجه شد.
خود براون توی سخنرانی TED ای که داشت توضیح داد این که چطور تونسته اسیب پذیری شخصیش از یه موضوع رو برطرف کنه و این کار چقد براش با ارزش بوده. این سخنرانی بیش از ۳۱ میلیون بازدید کننده داشت و با این همه مخاطب حتی خود سخنرانی هم برای بروان تبدیل به کار دشواری شده بود. بنابراین هر روز که از خواب بیدار میشید اول از خودتون بپرسید ایا از منطقه امن خودتون خارج شدید یا نه و مطمين باشید که ترس، اضطراب و ناراحتی نشونه های رشد و پیشرفت هستن.
خلاصه صوتی کتاب ابزارهای بزرگان
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب ابزارهای بزرگان و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید