خلاصه رایگان
کتاب فراوانی
نویسنده: پیتر دیاماندیس و استیون کاتلر
دسته بندی: کتاب های بهرهوری کتاب های موفقیت کتاب های سبک زندگیدنیای امروزی، اونقدرا هم که فکر میکنیم تاریک و فاجعهآمیز نیست. کتابِ فراوانی، دلیلهای جالبی در اختیارِ شما میذاره تا بتونید به آیندهای پر از فراوونی امیدوار باشید و بابتِ کمبودها نگرانی نداشته باشید. توی این خلاصهکتاب، سری میزنیم به تکنولوژیهای تحولآفرینِ دنیا، و میفهمیم که چطور برای حلِ بسیاری از مشکلاتِ امروزی میشه از این تکنولوژیها استفاده کرد. از همهی اینا گذشته، این کتاب به ما یادآوری میکنه که دورانِ فعلی یه دورانِ جذاب و هیجانانگیزه که جون میده واسه زندگی کردن.
خلاصه متنی رایگان کتاب فراوانی
خیلی از ما فکر میکنیم دورانِ تاریکی تو راهه. خیلیهامون از خودمون میپرسیم: تغییراتِ آبوهوایی، انفجارِ جمعیت و ته کشیدنِ منابع کِی قراره دنیا رو نابود کنن؟ بالاخره که اون زمان میرسه، مگه نه؟
ولی کتابِ فراوانی نظرِ دیگهای داره و میگه: دنیای ما نه تنها رو به نابودی نیست، بلکه یه آیندهی روشن و تازه در انتظارشه. تحولاتی که توی دنیای کسبوکار، توی تکنولوژی و توی اقتصاد قراره به وجود بیاد، اوضاع و احوالِ تمامِ دنیا رو بهتر میکنه. با گوش دادن به این خلاصهکتاب، از این تحولات که بعضیاشون نامحسوستر از بعضی دیگهان مطلع میشید.
مثلاً آیا میدونستید که قدرتِ محاسبهی یه لپتاپِ عادی میتونه از قدرتِ مغزِ انسان هم بیشتر باشه؟ میدونستید دسترسی به اینترنت توی این دنیای در حالِ پیشرفت چطور میتونه آموزش به کودکان رو آسونتر کنه؟ خبر داشتید با اصلاحِ ژنتیکِ جلبکها میشه بحرانِ انرژیِ دنیا رو حل کرد؟
اینجور نوآوریهای تکنولوژی و اجتماعی میتونه دنیای ما رو به مکانِ بهتری تبدیل کنه و دست به دستِ هم، ما رو از تهدیداتی که باهاش مواجهیم نجات بده و یه آیندهی روشن و امیدبخش و پر از فراوونی برامون رقم بزنه.
------------------------------
ساختارِ مغزِ ما و رسانهها، دو عاملی که باعث میشن ما نسبت به آینده بیش از حد بدبین باشیم.
سخته درموردِ آینده فکر کنیم و نگرانِ خطرهای احتمالی مثلِ جنگ، تروریسم، تغییراتِ آبوهوایی، بحرانهای اقتصادی، انفجارِ جمعیت و قحطی نباشیم. خیلی از این تهدیدها اونقدر قریب الوقوع به نظر میرسن که اگه ببینیم کسی واسه برنامهریزیِ آیندهش این چیزا رو لحاظ نمیکنه، شاید فکر کنیم دیوونهست.
حقیقت اینه که عواملِ پنهانی وجود دارن که باعث میشن ما به آینده دیدگاهِ بدبینانه ای داشته باشیم.
اولین عامل، ساختارِ مغزِ ماست، به خصوص همون بخشی که بهش بادامه یا آمیگدال میگن. بادامهی مغز همیشه گوشبهزنگِ خطراتِ احتمالیِ پیرامونِ ماست، و وقتی که تحریک بشه، واکنشِ جنگیاگریز رو در ما برمیانگیزه. این واکنش، در روزگاری که خطراتِ محیطی بیخِ گوشمون بودن و زندگیمون رو تهدید میکردن، خیلی به دردمون میخورد، اما توی جامعهی امروزی چندان به کار نمیاد، چون تهدیدها غالباً دور از مان و جنبهی احتمالی به خودشون گرفتهن، مثلِ فروپاشیِ اقتصاد یا حملاتِ تروریستی.
دومین عامل مربوط به اطلاعاتیه که واردِ ذهنمون میشن. خبرگزاریها و رسانهها اینو خوب میدونن که اخبارِ مثبت به اندازهی اخبارِ نگرانکننده واکنشِ فیزیولوژیکیِ ما رو برنمیانگیزه. برای همین، رسانه ها توی جلبِ توجهِ ما با هم مسابقه میذارن. خبر هرچی ناگوارتر، جذابتر.
در نتیجه، ما مدام با تصورات و احتمالاتِ ترسناک بمبارون میشیم. این اخبار خوراکِ آمیگدالن و ما رو در وضعیتِ آمادهباش قرار میدن و نمیذارن به آینده دیدگاهِ بیطرفانهای داشته باشیم.
وقتی به آمار نگاه میکنیم، میبینیم گذشتگانِ ما هم از این قاعده مستثنا نبودهن: هیچ کدوم از اجدادِ ما حتی تصورشو نمیکردن که یه روزی توی یه دنیای صنعتی، ماها اینقدر عمر کنیم، اینقدر رفاهمون زیاد بشه، اینقدر بیماریها کم بشه و اینقدر همه جور کالا در دسترسمون باشه.
پس همونطور که اونا نمیتونستن تأثیرِ تکنولوژیهای جدید مثلِ اینترنت رو پیشبینی کنن، ما هم نمیتونیم حدس بزنیم که تحولات دستاوردهای آینده چه تأثیری قراره روی زندگیهای ما بذاره.
آینده روشنتر از اون چیزیه که مغزِ ما و رسانهها بهمون القا کردن.
-----------------------------------------
روشهای آموزشیِ سنتی منسوخ شدهن و به بازبینی نیاز دارهن. فناوریِ اطلاعات و ارتباطات میتونه در این زمینه راهگشا باشه
سیستمِ آموزشیِ فعلیِ ما که توی انقلابِ صنعتی شکل گرفت، نه تنها محتواهای درسیِ ما رو عوض کرد، بلکه نحوهی تدریس رو هم تغییر داد. صنعت لازمهش این بود که دانشآموزا و دانشجوها تابعِ مقررات باشن. بنابراین، یادگیریِ طوطیوارِ مطالبِ یکسان و تبعیت از مقررات، هدفی بود که دنبال میشد. جامعه از اون زمون تا حالا پیشرفتهای زیادی کرده، ولی سیستمِ آموزشی پابهپای این تحولات پیش نرفته.
با توجه به این مشکلات، سیستمِ آموزشی نیاز به بازنگری و اصلاح داره. اما آیا با این منابعِ محدود این کار امکانپذیره؟ خوشبختانه، فناوریِ اطلاعات و ارتباطات میتونه راه حلِ مشکلاتِ آموزشی باشه.
سوگاتا میترا (Sugata Mitra) معلمی بود که هدفش ارائهی آموزش به دانشآموزای زاغهنشینِ هند بود و در این زمینه تجربههای زیادی داشت. اون متوجه شد که دانشآموزا صرفاً با داشتنِ یه دستگاه کامپیوتر و دسترسی به اینترنت میتونن بدونِ هیچ تجربهی قبلی یا دستور العملی، خودشون به خودشون آموزش بدن.
محبوبیتِ پلتفرمهای آموزشِ آنلاین هم این شواهد رو تأیید میکنه. هر انسانی میتونه با استفاده از این پلتفرمها هر چیزی رو یاد بگیره، از ریاضیاتِ ابتدایی گرفته تا مکانیکِ کوانتومی. حالا اگه این آموزشها با بازیهای کامپیوتریِ آموزشی هم همراه بشن تأثیرشون بیشتر میشه و دانشآموزا برای حلِ مسائلِ پیچیده و پیدا کردنِ راهحلهای خلاقانه انگیزهی بسیار زیادی پیدا میکنن
بنابراین، پیشرفتِ اینجور تکنولوژیها، در کنارِ دسترسیِ همگانی به اینترنت راهکارِ مقرونبهصرفهایه برای ارائهی آموزشِ مهارتهای موردنیازِ جامعه به افرادِ مختلف.
-------------------------------------
آیندهی موفق بستگی به جسارت و شجاعت و نوآوری داره
ما معمولاً از کلمهی شکست خوشمون نمیاد، چون یه بارِ منفییی داره که همه جا باهاش هست. برای همین، خیلی از آدما به هر دری میزنن تا شکست نخورن، از جمله اینکه از هر تلاشِ جدیدی خودداری میکنن. ولی این درست نیست. شکست نقطهی پایان نیست، بلکه بخشی از مسیرِ یادگیریه و اولین گام برای رسیدن به نوآوری و خلاقیته.
تلاشهای اولیهی شرکتِ اپل برای معرفیِ یه دستیارِ دیجیتال به اسمِ نیوتون نمونهی بارزِ این واقعیته. از لحاظِ تجاری، این محصول فاجعه بود. هزینهی ساختش زیاد بود و فروشش ناامیدکننده. ولی داستانش به همینجا ختم نشد. اونقدر روی نیوتون کار کردن تا بالاخره به اختراعِ سیستمِ تشخیصِ دستخط رسیدن، و این، سنگبنایی شد برای طراحیِ محصولاتِ بسیار موفقِ آیفون.
شرکتها اکثراً به فوایدِ شکست واقفن، و خیلی از اونا تکنیکهایی رو طراحی کردن برای تبدیلِ شکست به نوآوری.
مثلاً شرکتِ خودروسازیِ تاتا (Tata) جایزهی سالانهای تعیین کرده برای بهترین ایدهی شکستخورده ای که به این شرکت یه درسِ ارزشمند داده باشه. البته شکست به خودیِ خود مهم نیست، بلکه نترسیدن از نوآوری و درس گرفتن از اشتباهاته که اهمیت داره.
محدودیتها نه تنها مانعِ نوآوری نمیشن، بلکه ما رو به نوآوری ترغیب هم میکنن. جوایزِ تشویقی نمونهی بارزِ این مدعان. جایزه معمولاً به خودیِ خود برای اعضای تیم جذابیتِ چندانی نداره، برای همین، تیمهای کوچکتری که با محدودیتهای بودجه مواجهن، به رقابت با هم ترغیب میشن. این محدودیتها تیمها رو مجبور میکنه دست به نوآوری و خلاقیت بزنن، چیزهای جدیدی رو تجربه کنن و راهکارهای ارزونتری برای حلِ مشکلات پیدا کنن.
-------------------------------------------
تا پنجاه سالِ آینده، پردازندههای کامپیوتری توانِ محاسباتیشون از مغزِ انسان هم پیشی میگیره.
سالِ 1965، زمانی که هنوز کامپیوترهای خونگی اختراع نشده بود، یکی از کارکنانِ شرکتِ فِرچایلد (Fairchild) به اسمِ گوردون مور (Gordon Moore) دربارهی آیندهی صنعتِ کامپیوتر یه پیشبینیِ جسورانه کرد. اون پیشبینی کرد که هر دو سال یکبار، تعدادِ ترانزیستورهای تراشههای کامپیوتری دو برابر میشه و در نتیجه سرعتِ پردازشِ اونا هم هر بار دوبرابر بیشتر میشه و این روند تا ده سال ادامه پیدا میکنه. آقای مور تبدیل به یکی از مؤسسینِ شرکتِ اینتل شد، و پیشبینیش نه تنها تا ده سالِ بعد درست از آب دراومد، بلکه تا همین امروز هم معتبره و برای همین اسمشو قانونِ مور گذاشتهن.
اگه پردازندههای کامپیوتری طبقِ همین قانون پیش برن، تا 50 سالِ آینده، لپتاپهای معمولی سرعتشون از سرعتِ مغزِ انسان بیشتر میشه. این افزایشِ تصاعدیِ سرعت نتایجِ عظیمی به دنبال داره، به خصوص در حوزهی هوشِ مصنوعی و رباتیک.
البته با توجه به محدودیتهای تکنولوژی، تردیدهایی هم در این خصوص وجود داره. از جمله اینکه لازمهی سیگنالهای الکتریکی، حرکتِ الکترونهاست و این حرکت تولیدِ حرارت میکنه. افزایشِ این حرارت توی میکروچیپها مانع از این میشه که سرعتِ پردازش بالاتر بره.
ولی دنیای تکنولوژی بدونِ اینکه اینجور تردیدها رو به خودش راه بده، به پیشرفت و نوآوری ادامه میده. شرکتِ IBM اخیراً میکروچیپهایی طراحی کرده که با نور کار میکنن و دیگه از محدودیتهایی که تراشههای الکترونمحور داشتن خبری نیست. پیشبینی میشه که این تکنولوژی سرعتِ اَبَررایانهها رو طیِ هشت سالِ آینده هزار برابر افزایش بده.
با این اوصاف و با این پیشرفتهای مداوم، دیگه سؤال این نیست که آیا لپتاپهای معمولی میتونن از مغزِ انسان سریعتر محاسبه کنن یا نه. بلکه سؤالِ اصلی اینه که چه زمانی میتونن به این حد برسن.
-----------------------------------------------------
با پیشرفتِ تکنولوژی و ارزونتر شدنِ اون، دیر نیست زمانی که رؤیای دیرینهی انسانها در موردِ رباتها محقق بشه.
فیلمهای علمیتخیلیِ زیادی ساخته شدن که نشون میدن زمانی میاد که رباتها بینِ ما آدما توی جامعه زندگی میکنن. نمونهش «جنگِ ستارگان» و «اودیسهی فضایی». پیشرفتهای حوزهی تکنولوژی ما رو به طمع انداخته. دلمون رباتهایی میخواد که توی کارای خونه بهمون کمک کنن. به استثنای جاروبرقیهای خودکار، این آرزوها هنوز با واقعیت فاصله داره. ولی دلایلِ محکمی وجود داره که ما رو مجاب میکنه انتظارمون برای رباتهای هوشمند داره سرمیاد.
هرچند قانونِ مور بیشتر مربوط به بهبودِ عملکردِ تراشههای کامپیوتریه، ولی توی باقیِ قطعات هم همین بهبودِ تصاعدی رو شاهدیم: بهبودِ عملکرد، همزمان با کاهشِ قیمت. تازه وقتی که این قطعات به تولیدِ انبوه برسه و واردِ زندگیهای روزمره بشه، قیمتها باز هم کمتر میشه.
یک نمونهش، فاصلهیابهای لیزریِ سه بعدیان که رباتها برای اینکه بتونن توی یه اتاقِ بهمریخته راهشونو پیدا کنن به این قطعه نیاز دارن. قدیم قیمتِ هر قطعه از این فاصلهیابها 5 هزار دلار بود، اما پیشرفتهای جدیدِ حوزهی تکنولوژی و کاربردِ زیادِ این قطعه توی ایکسباکسها قیمتشو به 150 دلار رسونده.
حالا پیشرفتهای مهمِ هوشِ مصنوعی رو هم بذارید کنارِ در دسترس بودنِ اینجور سختافزارها. ما همین الآن در حالِ ساختِ رباتهایی هستیم که میتونن افراد رو شناسایی کنن و به حرکاتِ اونا و حالاتِ چهرهشون واکنشهای عاطفیِ متناسب نشون بدن. پیشبینیِ کارشناسای صنایع اینه که این قبیل رباتها میتونن از جمعیتِ سالخورده که تعدادشون هم داره روز به روز بیشتر میشه مراقبت کنن.
هرچند اون رباتهای انسانگونهی آوازخون و رقصندهای که توی داستانهای علمیتخیلی ازشون صحبت شده هنوز اختراع نشدهن، ولی رباتهای مختلفی وجود دارن که توی حوزههای مختلف خدمترسانی میکنن. و هرقدر که تکنولوژی بیشتر پیشرفت کنه و قیمتِ قطعاتِ سختافزاری پایینتر بیاد، رباتها نقشِ پررنگتری توی جامعه و زندگیِ ما ایفا خواهند کرد.
-----------------------------------
نانوتکنولوژی پیشرفتهای بزرگی رو توی خیلی از زمینهها رقم میزنه
مایکل پریچارد (Michael Pritchard) یه مهندسِ انگلیسی و کارشناسِ تصفیهی آب بود که بعد از سونامیِ آسیا و طوفانِ کاترینا، شاهدِ مشکلاتِ حادِ ناشی از دسترسی نداشتن به آبِ آشامیدنی بود و دنبالِ راهکار میگشت. تا اینکه چند سال بعد، یعنی سالِ 2009، بطریهای سادهای ساخت که آبو تصفیه میکردن. این بطریها فناوریِ پیچیدهای نداشتن، به تهشون یه پمپِ دستی وصل بود و سرشون یه فیلتر داشت. با این حال، پیچارد در حینِ طراحیِ این بطریها متوجه شد که فیلترهای معمولی میتونن اکثرِ باکتریها رو گیر بندازن، اما ویروسها رو فیلتر نمیکنن، چون خیلی ریزتر از باکتریان. برای همین تصمیم گرفت بره سراغِ نانوتکنولوژی.
با استفاده از دانشِ نانوتکنولوژی، ذراتی میسازن در مقیاسِ اتم. استفاده از اتمها به عنوانِ ذراتِ سازنده، امکانِ ساختِ موادی به اسمِ نانوکامپوزیت و حتی اسمبلر (assembler)های قابلِ برنامهریزییی به اسمِ نانو ماشین رو به ما میده. این نانوماشینها میتونن خودشون رو تکثیر کنن یا موادِ نانوییِ دیگه رو به وجود بیارن. این قابلیتها هم بازدهیِ تکنولوژی رو افزایش میده و هم ظرفیتهای بینظیری برای نوآوری فراهم میکنه.
موادی که با استفاده از تکنولوژیِ نانو ساخته میشن، میتونن ویژگی های جالبی داشته باشن، از جمله نانوکامپوزیتهایی که از فولاد خیلی محکمترن و با هزینهی ناچیزی میشه ساختشون. ذراتِ نانو برای افزایشِ راندمانِ انرژی هم موردِ استفاده قرار میگیرن، به خصوص توی تکنولوژیهایی مثلِ سلولهای خورشیدی.
پیچارد با استفاده از نانوتکنولوژی توی دستگاههای تصفیهی آب، فیلترهای بسیار باکیفیتتری تونست تولید کنه که جلوی ورودِ کوچیکترین ذرات رو هم میگرفت. این فیلتر آب رو قابلِ آشامیدن میکنه بدونِ اینکه نیاز به روشهای پرهزینهای مثلِ استفاده از موادِ شیمیایی باشه.
البته کاربردِ نانوتکنولوژی اصلاً محدود به فیلترها نمیشه و ظرفیتِ اینو داره که توی هر زمینه و حوزهای باعثِ پیشرفتهای شگفتانگیز بشه. ولی چون هنوز تکنولوژیِ نسبتاً جدیدی محسوب میشه، تازه داریم با ظرفیتهاش آشنا میشیم.
-----------------------------------------------
پرینتِ سه بعدی، تحولی در طراحی و ساخت و راهی برای صرفهجویی در منابع
فرض کنید فنجونِ قهوهتون شکسته و شما یا باید برید مغازه و یکی دیگه بخرید یا اینکه آنلاین سفارش بدید و منتظر بمونید تا به دستتون برسه. حالا تصور کنید میتونید انواعِ طرحها و مدلهای فنجون رو توی اینترنت جستوجو کنید و طرحِ موردِعلاقهتون رو دانلود کنید و پرینتر رو روشن کنید و در عرضِ چند دقیقه کالای موردِ نظرتون تولید بشه و توی دستاتون بگیریدش.
باور کنید اینی که گفتیم داستانِ علمیتخیلی نیست. همین الآن فناوریش وجود داره. اسمِ این دستگاه، پرینترِ سه بعدیه، دستگاهی که با روی هم سوار کردنِ مواد و لایههای مختلف، میتونه شیءِ موردِ نظر رو با هر طرح و شکلی تولید کنه.
با استفاده از پیشرفتهای جدیدی که توی تکنولوژی به وجود اومده، میشه انواع و اقسامِ مواد رو با این روش پرینت گرفت، از پلاستیک و شیشه بگیرید تا فولاد و حتی تیتانیوم. حتی میشه ترکیبی از مواد رو با طرحهای ظریف پرینت گرفت و موادِ کاربردیِ جالبی تولید کرد.
تازه پرینتِ سه بعدی فقط محدود به تولیدِ اشیاء نیست. توی حوزههای پزشکی هم تحولِ بزرگی داره به پا میکنه و میتونه سلولها و بافتهای موردِ نیاز رو پرینت بگیره. از جمله کاربردهای ابتداییِ این دستگاهها، تولیدِ بافتهای پوستیه، مثلِ گوش، که توی جراحیهای زیبایی کاربرد داره. ولی درخصوصِ پرینتِ ارگانهای پیچیدهای مثلِ کلیه، تحقیقات هنوز ادامه داره.
فکر کردن به ظرفیتهای پرینتِ سه بعدی خیلی ها رو هیجانزده میکنه، ولی دور نیست اون زمون که این تکنولوژی با قیمتِ ارزون در دسترسِ همه قرار بگیره و کاربردِ خونگی پیدا کنه. در این صورت، با یه تحولِ بسیار بزرگ مواجهیم.
وقتی شما بتونید محصولاتِ خودتون رو در صورتِ نیاز تولید کنید، دیگه نیازی به تولیدِ عمدهی خیلی از کالاها نیست و این باعث میشه دورریز کمتر بشه، حمل و نقلِ کالاها کاهش پیدا کنه و در نتیجه در منابع صرفهجویی بشه.
بیوتکنولوژی راهِ حلِ خیلی از مشکلاتِ جهانیه، به خصوص مشکلاتِ کشاورزی و سلامتی و انرژیِ و محیطِ زیست.
هرچند کاربردِ بیوتکنولوژی توی موادِ غذایی چند ساله که خیلی بحثبرانگیز شده، ولی خودِ این دانش چیزِ جدیدی نیست. توی تاریخِ 12 هزارسالهی کشاورزی، کشاورزا توی سیستمِ موجوداتِ زنده دست میبردهن و حتی توی دیانایِ گیاها دستکاری میکردهن و از طریقِ گردهافشانی نژادهای جدیدی تولید میکردهن.
هرچند از اون موقع تا الآن، تکنولوژی پیشرفت کرده، ولی اصلِ دستکاری توی موجوداتِ زنده همچنان پابرجاست. در حالِ حاضر پیشرفتهایی توی مهندسیِ ژنتیک حاصل شده که میتونه برای معضلِ تغذیهی جمعیتِ جهان که هر روزم داره تشدید میشه راهکارِ اصلی به شمار بیاد.
با این همه، کاربردهای بیوتکنولوژی محدود به تولیدِ غذا نیست. کریگ ونتر (Craig Venter)، زیستشناسِ برجستهای که به خاطرِ توالییابیِ ژنومِ انسان به شهرت رسیده، در حالِ حاضر داره تلاش میکنه تا نژادهایی از جلبک تولید کنه که به عنوانِ منبعِ سوخت بتونن موردِ استفاده قرار بگیرن. استفاده از جلبک بسیار به صرفهاست، به خصوص که به سطحِ زیرِ کشت نیازی نداره و توی آبهای شور هم میشه پرورشش داد. ضمنِ اینکه جلبک کربن دی اکسیدِ نیروگاههای اطراف رو هم به خودش جذب میکنه. اگه ونتر توی این طرح موفق بشه، میتونه توی هر نیمهکتار 40 هزار لیتر سوختِ پاک تولید کنه، که در مقایسه با ذرت که توی همین مقدار زمین فقط 70 لیتر سوخت تولید میکنه رقمِ کمی نیست. برای سایرِ مشکلاتِ جهانی هم میشه با استفاده از بیوتکنولوژی و بهرهبرداری از قابلیتهای این دانش، راهکارهای نو ارائه داد.
------------------------------------------------
ارتباط با جهان، سرعتِ تبادلِ اطلاعات رو خیلی بیشتر کرده. این اتفاقِ مبارک مشکلاتِ اجتماعی رو حل میکنه و جلوی ظلم و سرکوب رو میگیره.
اون روز صبح، وقتی اسکار مورالِس (Oscar Morales)، مهندسِ کامپیوتر اهلِ کلمبیا، توی فیسبوک یه گروه ایجاد کرد اصلاً فکر نمیکرد کارش یه همچین تبعاتی داشته باشه.
مورالس این گروهو ساخت تا علیهِ تروریسم و کودکرباییِ نیروهای مسلحِ انقلابیِ کلمبیا موضعگیری کنه. تا آخرِ اون هفته، تعدادِ اعضای این گروه به صدهزار نفر رسید و با افزایشِ تعدادِ اعضای گروه، این اعتراضِ مجازی واردِ دنیای حقیقی شد.
یه ماه بعد، دازده میلیون نفر توی خیابونا بودن و در دویست شهرِ دنیا مشغولِ تظاهرات. این اتفاق موجِ بزرگی به راه انداخت و باعث شد سربازای مسلح از حزبِ مذکور جدا بشن.
شکی نیست که دسترسی به اطلاعات عاملِ بازدارندهی مهمی دربرابرِ خشونت و سرکوبه و هیچ زمانی مثلِ الآن این همه آدم به این همه اطلاعات دسترسی نداشتهن.
با این حال، نباید از نظر دور داشت که بخشِ قابلِ توجهی از جمعیتِ دنیا هنوز دسترسی به اینترنت ندارن. طبقِ برآوردها، در سالِ 2020 حدودِ سه میلیارد نفر از مردمِ جهان به اینترنت دسترسی داشتهن. تصور کنید چه اتفاقی میفته اگه انسانها از تمامِ اقشار و طبقاتِ اجتماعی واردِ یک گفتوگوی جهانی بشن و ایدهها و دیدگاههاشونو با هم در میون بذارن.
گسترشِ ارتباط با دنیا همین الآنشم تونسته مشکلاتِ زیادی رو در سرتاسرِ دنیا حل کنه. هرقدر این ارتباط گسترده تر بشه، اعتراضاتِ مردمی بیشتر میشه، و جرقهی اونا رو افرادی مثلِ اسکار مورالس میزنن.
------------------------------------------------------
پیشرفت توی تکنولوژیِ انرژیِ خورشیدی باعثِ افزایشِ استفاده از این انرژی و کاهشِ قیمتش میشه
برای اثباتِ فراوونیِ منابعِ انرژی، جای زیاد دوری نیاز نیست بریم، کافیه به خورشید نگاه کنیم. طبقِ برآوردها، آفتابی که توی بیابونهای شمالِ آفریقا وجود داره برای تأمینِ چهل برابرِ مصرفِ فعلیِ انرژیِدنیا کافیه.
وقتی یه منبعی ایییین همه انرژی داره، خب چرا ازش استفاده نکنیم؟
توی خیلی از مناطقی که انرژیِ خورشیدی به راحتی در دسترسه، هزینه و امکاناتِ لازم برای بهرهبرداری از این موهبتِ عظیم رو ندارن. یکی از مهمترین دلایلِ عدمِ اقبالِ عمومی به این انرژی، هزینه ی بالا و بازدهیِ پایینِ نسلِ اولِ سلولهای خورشیدی بود.
اما از اون زمان تا حالا، پیشرفتهای خیلی زیادی صورت گرفته و با استفاده از لایههای سیلیکونیِ نازکتر و فناوریِ نانو و سیستمهای جذبِ هوشمند، راندمانِ انرژیِ خورشیدی خیلی بالاتر رفته. با بهبودِ راندمان، اقبالِ عمومی به سلولهای خورشیدی بیشتر میشه و عَرضه افزایش پیدا میکنه. با افزایشِ عرضه، قیمت ها کاهش پیدا میکنه و یه چرخهی مطلوب شکل میگیره. طبقِ برآوردها، هزینهی انرژیِ خورشیدی هر سال 6 درصد کم میشه و ظرفیتِ تولیدش 30 درصد افزایش پیدا میکنه.
البته دورهی پنلهای خورشیدییی که کلِ پشتبوم رو اشغال میکنن دیگه داره میگذره و پیشرفتهایی که اتفاق افتاده نویدبخشِ ساختِ سلولهای کوچیکتر با راندمانِ بالاتره.
حتی چه بسا دیگه هیچ نیازی به پنلهای روی پشتِ بوم نباشه. تکنولوژی تا جایی پیشرفت کرده که یه پنجرهی عادی میتونه تبدیل به یه پنلِ خورشیدی بشه. سلولهای خورشیدیِ ارگانیک علاوه بر ابعادِ خیلی کوچیکشون، ده برابر بهتر از مدلهای تجاریِ موجود عمل میکنن.
خلاصه صوتی کتاب فراوانی
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب فراوانی و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید