خلاصه رایگان
کتاب زنان و قدرت
نوشته: مری بیرد
دسته بندی: کتاب های خودآگاهی و خوشبختی کتاب های توسعه فردی کتابهای زن و زنانگیمری بیرد (Mary Beard) تو کتاب زنان و قدرت (چاپ سال 2017) درباره رفتار تاریخ با زنا میگه. تو این کتاب، مشهورترین کلاسیک نویس بریتانیایی داستانایی از دنیای باستان میگه و بینش تحلیلیش رو درباره روزگار مدرن تشریح میکنه. مری بیرد توی این کتاب ریشههای فرهنگی اهانت به نظرات زنان رو بررسی میکنه و میپرسه که آیا وقتش نرسیده که مفهوم “قدرت” دوباره تعریف بشه؟
خلاصه متنی رایگان کتاب زنان و قدرت
با گوش دادن به این خلاصه کتاب یاد میگیرین که زنستیزی تا کجا ریشهداره و براش چیکار میشه کرد.
تو نوامبر 2016، هیلاری کلینتون (Hillary Clinton) تو رقابت برای برای ریاست جمهوری ایالات متحده شکست خورد. وقتی از رای دهندهها پرسیدن که چرا بهش رای ندادن، اکثرشون گفتن چون اون شبیه یه رییس جمهور نیست. همزمان، مخالفاشم این داستان رو گفتن که وضعیت سلامت اون ضعیفه و از نظر بدنی اونقدر قوی نیست تا بتونه نقش یه رییس جمهور رو بازی کنه.
خیلی ازین نظرا، ناامید کننده و توهین آمیز بود. متأسفانه، همونطورکه مری بیرد نشون میده، همچین تصورایی از زنان و قدرت از دوران باستان تو زندگی بشر وجود داشته.
همونطور که بیرد نشون میده، مشکل فقط این نیست که ما به دیدن زنا تو راس قدرت عادت نداریم، بلکه تعریف ما از معنای مرد یا زن بودن یا قدرت داشتن به چه معنیه. این تعریفا چندین قرنه که بر اساس همون پارامترهای غیر منعطف تعریف شدن.
اما این کتاب نه یه سوگواری برای اتفاقات گذشتهس و نه حمله به مرداست. این یه تشویقه برای اینکه تعریف و درکمون از قدرت رو تغییر بدیم، و از جایگاه زنا تو گفتمان عمومی حمایت کنیم.
با گوش دادن به خلاصه کتاب زنان و قدرت، به این سوال ها جواب میدیم که:
• چرا پوشیدن کت و شلوار بین سیاستمدارای زن اینقدر طرفدار داره؟
• کدوم کمدی کلاسیک یونانی نشون میده که آتن توسط زنا اداره میشد؟
• چه چیزی رئیس جمهور ترامپ رو در مورد وزیر مطبوعاتش ناراحت کرد؟
---------------------------
این ایده که زنا میتونن با موفقیت قدرت رو اداره کنن، برای یونانیها و رومیها خندهدار یا آزاردهنده بود.
با اینکه دنیای یونان و روم کلاسیک به زمان گذشته و خیلی دور برمیگرده، اما بدون شک تأثیرش روی جوامع مدرن غربی فراگیره. اگه سطح ماجرا رو کندوکاو کنین و به عمقش برسین، زیربنای کلاسیک خیلی از نهادها و پیش فرضای فرهنگی رو، به خصوص وقتی صحبت از زنا میشه، میبینین.
نکته قابل توجهی که توی سنت فرهنگی یونان– و به طور خاص درام آتنی –وجود داره اینه که کلی شخصیتای زن قدرتمند تو خودش داره.
با این حال، این شخصیتا معمولا شخصیت مثبتی نیستن. این زنا بهعنوان هیولاهای دورگهای شناخته میشن که ویژگیهای مردانه دارن و قدرتی که معمولا در اختیار مردا بوده رو غصب کردن. بجز این، تصاحب قدرت توسط شخصیتای زن تو این داستانها معمولا عاقبت خوشی نداره و تهش فاجعه به بار میاره که انعکاس برداشت فرهنگی از زنا و «توجیه» حذف اونا از حوزه سیاسیه.
فقط نمایشنامه آگاممنون (Agamemnon) که مال 458 سال قبل از میلاده رو نگاه کنین. داستانش زمان جنگ تروجان اتفاق میافته: شاه آگاممنون به جنگ میره و همسرش کلیتمنسترا (Clytemnestra) رو به عنوان حاکم بجای خودش مینشونه. نشون میده که، قرار دادن یک زن تو راس امور نتیجه خوبی نداره. بعد از اینکه آگاممنون برمیگرده، کلیتمنسترا اونو تو حمام میکشه. نظم "طبیعی" پدرسالارانه فقط وقتی برقرار میشه که بچههای کلیتمنسترا اونو سرنگون کنن و به قتل برسونن.
فقط این نبود که باعث شده بود زنا به عنوان حاکمای نامشروع تلقی بشن، بلکه وقتایی هم که افسار قدرت رو به دست داشتن، یونانیها اونا رو کاملاً غیر زنانه تصور میکردن.
بیایین به کلیتمنسترا برگردیم. وقتی آیسخلوس (Aeschylus) رو با صفت «اندروبولون» (androboulon,) توصیف می کنه، عمداً از زبان مرد محور استفاده میکنه، که تقریباً به معنای چیزی شبیه «با هدف مردانه» یا «مثل یک مرد فکر کردن» ترجمه میشه.
برعکس، الهه جنگجو آتنا، خدای حامی آتن، معمولا به عنوان نمونه مثبت یک شخصیت زن قدرتمند تعریف شده. اما تصویر اونم مشکلداره. این به این خاطره که تو فرهنگ یونانی جنگجویی مخصوص مردا بود. علاوه بر این، آتنا به طور سنتی یک باکره بود، به این معنی که اون از نقشی که معمولاً مختص زنا بود، یعنی همون زاییدن شهروندای جدید، خیلی متمایز بود.
در واقع، از دیدگاه یونانی، آتنا اصلاً یک زن نبود!
------------------------------------
از دوران باستان،زنایی که تو گفتمان عمومی شرکت میکردن با دشمنی روبرو میشدن.
"خفه شو!" چه تو ملاء عام باشه و چه تو خلوت، این دستورتوهینآمیزهمیشه مثل یه چاقو برنده ست.
و به عنوان وسیلهای برای نشوندن زنا سرجاشون، سابقه طولانیای داره.
در واقع، ادیسه هومر، یکی از بزرگترین و اولین آثار ادبیات کلاسیک، مثالی از زنی رو میزنه که دقیقا همین توهین بهش شده.
موضوع مهم ادیسه، بزرگ شدن تله ماکوس پسر اودیسه و پنه لوپه و تبدیل شدنش از یه بچه به یک مرده. یه روز، یه آوازخوان تو خونه پنه لوپه شروع به آواز خوندن درباره مشکلاتی که اودیسه و ارتش یونان در حال برگشتن از تروا دارن میکنه. پنه لوپه که خیلی مضطرب شده بوده، ازش میخاد یه چیز شادتری اجرا کنه.
این درخواستش باعث میشه که تله ماکوس جوون به مادرش دستوربده که اتاق روترک کنه. اون با گفتن این جمله که "سخنرانی کار مردانه س" با یه لحن انتقادی، بهش میگه که بره سراغ همون کار بافندگیش.
ادیسه یکی از آثار متعدد تو دوران باستان بود که جایگاه زنا رو تحقیر کرد و از سرکوب صدای اونا تو عرصه عمومی حمایت کرد.
بیایین به کمدی اوایل قرن چهارم پیش از میلاد آریستوفان، زنان مجلسی (The Assemblywomen) نگاه کنیم. تو این کمدی، این ایده که زنا به طور گروهی میتونن یه شهر رو بخوبی اداره کنن، تمسخر میشه.
در واقع، طنز نمایشنامه رو این ایده مانور میده که زنا نمیتونن طرز صحبت خودشون رو با الزامات حوزه عمومی تطبیق بدن. و حتی، به نظر میرسه که اونا نمیتونن صحبت در مورد رابطه جنسی رو تموم کنن!
حماسه اساطیری اوید (Ovid) ، که درباره دگردیسیهاست رو در نظر بگیرین. توش چند تا شخصیت زن وجود داره که توانایی صحبت کردنشون ازشون گرفته شده. مثلا، آیو توسط سیاره مشتری به یه گاو تبدیل میشه، و مجازات اکو اینه که محکوم به تکرار حرفای بقیهست.
همه اینا نشون میده که توفرهنگ کلاسیک به زنایی که تو انظار عمومی صحبت میکنن انتقاد میکردن، و حتی اونا رو غیرطبیعی تلقی میکردن.
----------------------------------
به همون اندازه که صدای زنا محدود شده بود، مهارت صحبت تو جمع، یه مهارت مردانه تعریف شده بود.
زنا توی دنیای یونانی-رومی از حقوقی که خیلی از مردا ازش برخوردار بودن، مثل رای دادن، محروم بودن. این به این معنیه که اونا انگیزه کمتری برای شرکت تو گفتمان عمومی داشتن. اما این قضیه به همینجا ختم نشد، سخنوری خودش یه جنبه مهم و اساسی از معنای مرد بودن بود.
مثلا، شهروند ایدهآل رومی قرار بود، «یه مرد خوب و توانمند تو صحبت کردن» باشه. علاوه بر این، صداهای مردانه – در مقابل زنانه – خیلی تو نوشتههای اون دوره با اقتدار همراه بود.
یه نظریه علمی معتقد بود که صداهای بلند مردانه به طور ذاتی با شجاعت مرتبطه، در حالی که صداهای بلند زنانه با بزدلی مرتبطه. در واقع، بعضی از نویسندهها حتی ادعا کردن که صدای زنا به سلامت کشور آسیب میرسونه!!
خطیب قرن دوم، دیو کریزوستوم (Dio Chrysostom) ، تو یکی از سخنرانیهای خودش، سناریویی رو مطرح کرد که تو اون مردای یه شهر خاص یکدفعه صداشون تبدیل به صدای زنانه میشه. این به این معنی بود که اونا دیگه قادر به گفتن چیزای مردانه نبودن. دیو حتی اینجوری گفت که تحمل طاعون برای یه شهر آسونتر از همچین مصیبتیه!
به عبارت دیگه، گفتار جدی و سنگین به عنوان چیزی تلقی میشد که فقط مردا می تونستن به درستی بیانش کنن.
بیایین دوباره به اودیسه نگاه کنیم. یادتون میاد که چجوری تله ماکوس با گفتن این که "سخنرانی بهتره که به مردا واگذار بشه چون یه کار مردونهس"، به مادرش گفت که ساکت بشه؟ خوب، کلمه یونانی خاصی که اون استفاده میکنه، موتوس muthos هست.
این کلمه به معنی یه نوع خاصی از سخنرانی عمومیه که مقتدرانه بیان میشه. مثلا با یه گفتار سطحیای مثل شایعات فرق داره. اما مثلا قیل و قال، یه نوع صحبتی بود که فقط کار زنا بود.
به طور خلاصه بخوایم بگیم، از اونجایی که سخنوری یک صفت مردانه تعریف شده بود و صدای مرد پیش نیازش بود، زنی که علنی صحبت میکرد، بنا به تعاریف، واقعاً یک زن نبود.
------------------------------------------
گهکداری صدای زنا تو نوشتههای کلاسیک به چشم میخورد، اما فقط درباره موضوعات محدودی بود.
شکی نیست که صدای زنا به ندرت تو گفتمان عمومی تو دوران باستان تحمل میشد. استثناهایی وجود داشت، اما درکل، سخنوری یه حوزه منحصراً مردانه باقی موند.
در واقع، والریوس ماکسیموس (Valerius Maximus) ، جنگ نگار رومی قرن اول، حتی تا اونجایی پیش رفت که سه تا زن رو پیدا کرد تا تو مجموعه «اعمال و گفتههای به یادماندنی» ازشون نام ببره. اون ادعا میکرد که اونا زنایی بودن که "شرایط طبیعیشون نتونست اونا رو تو انجمن ساکت نگه داره."
اول از همه، مایسا (Maesia) بود. اون با موفقیت تو دادگاه از خودش دفاع کرد. والریوس این پیروزی رو با این ادعا توجیه میکنه که ماهیت واقعی اون در اصل یه مرد بوده. اون حتی بهش لقب «آندروژن»-ینی یک خنثی، یه بدون جنسیت_ میده.
نفر دومی که ازش نام میبره افرنیا (Afrania) ست. برای والریوس، افرانیا یک «عجیب الخلقه غیرطبیعی» بود که جرأت کرده بود پاشو تو دادگاه بذاره.
آخرین نفر هم هورتنسیا (Hortensia) بود. اون علناً برای مقاومت در برابر مالیات جنگی که از زنا گرفته میشد سخنرانی کرد. اون معمولا اجازه نداشت به نمایندگی از جامعه صحبت کنه. اما این استثنا مجاز بود چون اون صرفاً داشت به عنوان نماینده زنا صحبت میکرد.
گاهی اوقات به زنا اجازه داده میشد که حرفای خودشون رو با صدای بلند بیان کنن. ولی بهاش بالا بود چون معمولا داشتن به عنوان قربانی یا محکوم این کار رو انجام میدادن.
بیایین لوکرتیا (Lucretia) رو در نظر بگیریم، که داستانش توسط خیلی از نویسندههای رومی و یونانی که آغاز تاریخ روم روبازگو میکنن، از جمله لیوی (Livy) ، روایت میشه. اون توسط یه شاهزاده از خانواده سلطنتی حاکم بر رم مورد تجاوز قرار گرفته.
در حالی که هیچ راهی برای دونستن جزئیات دقیق وجود نداره، بعضی از گزارشا اونو درحالی نشون دادن که داشته برای متهم کردن صریح متجاوز به عنفش تلاش میکرده و حتی اعلام کرده که خودشو میکشه.
اما تو این داستان، شاهزاده خانم فیلوملا (Philomela) حتی از این فرصت هم محروم شده بوده. چون متجاوزش زبان اونو بریده بوده تا نتونه اونو محکوم کنه.
این مثالا نشون میده که زنا فقط بهعنوان سخنران «مسائل زنا» یا بهعنوان شاهدهای همدردی یا نمونههای غیرطبیعی تلقی میشدن.
متأسفانه، این استعارهها اینروزا هم برای ما خیلی آشنا بنظر میان.
---------------------------------------
در روزگار مدرن، صدای زنا بیشتر شنیده میشه، اما فقط به عنوان استثناء قاعده.
شاید اگه بگیم یونان و روم هنوز تو فرهنگ غربی مهم هستن، بنظر بیاد که داریم زیادی بزرگش میکنیم. بااینکه تأثیرات زیادی از جوامع دیگه، غرب رو شکل داده. اما سخنرانی عمومی هنوزم حوزهایه که نمیتونه از تفکر کلاسیک فرار کنه.
فقط به سخنرانیهای تکان دهنده باراک اوباما توجه کنین. شکی نیست که نویسندههای سخنرانیهاش بعضی از ترفندای بلاغی خودشون رو از سخنوران افسانهای رومی مثل سیسرو الگو گرفته بودن.
متأسفانه، سایه بلند دوران باستان به این معنیه که زنایی که تو جمع صحبت می کنن هنوز به عنوان ناهنجاری طلقی میشن.
مثالی رو در نظر بگیرین که به هر دانش آموز بریتانیایی آموزش داده میشه. وقتی که ناوگان اسپانیایی تو سال 1588 تهدید به حمله کردن، الیزابت اول برای سربازای خودش تو تیلبری سخنرانی کرد. اونجا اعلام کرد که "قلب و شکم یک پادشاه، پادشاه انگلستان" رو داره، با وجود داشتن "بدن زنانه ضعیف و ناتوان"!
این موضوع، هم تأییدی بر شکنندگی ذاتی زنا تو عرصه عمومی بود، هم به استثنایی بودن اون اشاره میکرد.
اما حرفای اون فقط نتیجه یه شاهد غیرقابل اعتماده که تقریباً 40 سال بعد از صحبتش نوشته شده. اون الیزابت رو به عنوان آندروژن معرفی کرد تا اینجوری اقتدارش رو توجیه کنه.
بیایین از یه زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم. گلچین سخنرانیای معروف!
عجیب نیست که این سخنرانیا شامل سخنرانیای زنا هم باشه. اما کم کم متوجه میشیم که موضوعات این سخنرانیا خیلی محدوده. اونا به جای اینکه گستره وسیعی از دانش بشری رو شامل بشن، به مسائل زنا محدود میشدن.
متاسفانه این سخنرانیا معمولا به صورت مصنوعی ساخته میشدن.
جمله معروف سال 1851 سوجورنر تروث (Sojourner Truth)، مخالف و مبارز، تو سخنرانی «و آیا من یک زن نیستم؟» رو در نظر بگیرین.
اون جملههای معروفی که الان به اون نسبت داده میشه از نسخه ایه که نویسنده دیگهای حدود یک دهه بعد نوشته.
همه اینا این موضوع رو ثابت میکنه: اگه صدای زنا فقط تو دسته بندیهای خاصی مجاز باشه، هر گونه تخطی از این هنجارا کاملاً ناهماهنگ تلقی میشه.
----------------------------------
سرکوب و تحقیر صدای زنا توسط مردا به دلایل ساختگی همچنان پابرجاست.
ممکنه با خودتون فکر کنین که دیگه تا الان ما عادت کردیم که به زنا اجازه بدیم درباره موضوعات مختلف صحبت کنن. اما دارین اشتباه میکنین. سناتور دموکرات ایالات متحده الیزابت وارن اینو به خوبی نشون میده.
تو سال 2017، وارن (Warren) سعی کرد نامهای رو که فعال کورتا اسکات کینگ (Coretta Scott King) درباره این مناظره نوشته بود، تو صحن مجلس سنا بخونه. اما جمهوری خواها چندبار صحبتشو قطع کردن و ازش خواستن که ساکت بشه، ظاهراً بهونهشون این بودکه اون قوانین سنا رو نقض میکرد.
در نهایت، همکارای مرد وارن ازش حمایت کردن و نامه رو خوندن. اونا دست برنداشتن.
پس میبینیم که حتی وقتی زنا تریبون دارن، بازم ممکنه که طرد بشن. حتی الانم مثل قرن نوزدهم و بیستم، این قضیه کاملا صادقه .
در واقع، واکنش زنا به صحبت کردن تو ملاء عام معمولا شبیه وقتاییه که مبارزا نسبت به استانداردها تو سخنرانی عمومی اعتراض میکنن.
رمان بوستونیها (The Bostonians) اثر هِنری جیمز (Henry James’s) رو که تو اواخر قرن نوزدهم نوشته شده، در نظر بگیرین. این رمان درباره ورنا تارانت (Henry James’s)، مبارز جوان فمینیسته. اون متوجه میشه که وقتی به خواستگارش باسیل رانسوم (Basil Ransom) که اتفاقا خیلی صدای خوبی داره، نزدیک میشه، تواناییش برای صحبت تو جمع ضعیفتر میشه.
مقالههای جیمز ازینم شفافتره. دقیقا مثل رومیها، اونم صدای زنا رو تهدیدی برای جامعه میدونست. از نظر اون، خود زبان تو خطر تبدیل شدن به «غرغر، همهمه، شوریدگی و یا ناله بود».
باقی آدمای قدیمی محافظه کار ویکتوریایی به گروه کر پیوستن. ریچارد گرانت وایت (Richard Grant White) و ویلیام دین هاولز(William Dean Howells) به «تُنهای نازک صدای زنان و «صداهای تودماغی، سوتزدنا، صدای نفس و نالههایشان» اعتراض کردن.
زنا بعد ازینکه به عرصه عمومی ورود پیدا کردن، بارها با تلاشهای مکرر اونا برای ساکت کردنشون مواجه شدن.
قوانین و رویههای مجلس عوام بریتانیا رو در نظر بگیرین. اینا رومردای قرن نوزدهمی که تحصیلکرده و متعصب تو سنتهای کلاسیک بودن، نوشتن. در نتیجه، تا الان، نمایندههای مرد معمولا موقع مناظرهها برای شنیده نشدن صدای نمایندههای زن، هیاهو و همهمه میکنن.
یا مثلا پارلمان افغانستان رو در نظر بگیرین. اونجا میکروفونهای خانمها رو همکارای مردشون هروقت که صلاح بدونن قطع میکنن.
----------------------------------
اغلب اوقات، این محتوای سخنرانی زنا نیست که توهین آمیز تلقی میشه، بلکه توهین آمیز اینه که اونا اصلا صحبت نمیکنن.
تو سال 2017، حملات توهین آمیز اینترنتی اشکال مختلف و جدیدی پیدا کرده بود. خود نویسنده هر دفعه که تو رادیو یا تلویزیون صحبت میکرد مورد حمله و سو استفاده آنلاین قرار میگرفت.
شکی تو این نیست که بیشتر زنا هستن که بهشون حمله میشه و مردا عامل اصلی این حملههان. این پرخاشگریا از یه الگوی تثبیت شده پیروی میکنه: زنایی که میخوان تو حوزه «سخنرانی مردانه» صحبت کنن، رو به طرز وحشیانهای ساکت میکنن.
به همه تهدیدهای خشونت آمیز از سمت ترولها و کاربرای ناشناس میشه. اما این زنان که واژههای خاصی براشون استفاده شده. نه فقط بخاطر اینکه این القاب جنسیت دارن، بلکه به این خاطر که تلاش میکنن توانایی زنا تو صحبت کردن رو از بین ببرن. چیزی مثل "خفه شو، هرزه" هر دو کارو انجام میده.
نویسنده تو توییتر تهدیدهایی مثل "سرتو میبرم و بهش تجاوز می کنم" داشته. یا دیده که مردا، زنا رو تهدید میکنن که زبونشون رو میبرن. این انعکاس عجیبی از داستان دگردیسیهای اوید هست که توش، همونطور که قبلا دیدیم، متجاوز فیلوملا زبانش روبریده تا جلوی افشای جنایتی که در حقش شده، رو بگیره.
واکنش توییتر به این قضیه خیلی ضعیف بوده : راه حلی که معمولاً پیشنهاد میشه «نادیده گرفتن سوء استفاده» ست. اما این فقط باعث میشه که سو استفاده کنندهها به چیزی که میخان برسن: سکوت زنان.
تجربه دیگهای که زنا با هر پیشینهای تجربهش کردن، تلاش برای مشارکت تو بحثیه که فقط میخواد نظرات اونا رو نادیده بگیره.
یک کارتون فوق العاده به اسم پانچ (Punch) مربوط به حدود 30 سال پیش هستش که به طور خلاصه همین موضوع روبیان میکنه. یه پنل، یک جلسه کاری رو نشون میده که توش فقط یه زن حضور داره. متن بیانگر سخنان صندلیه: "این یک پیشنهاد عالیه، خانم تریگز. شاید یکی از مردای اینجا بخواد انجامش بده."
نویسنده تاکتیکی رو یادش میاد که برای مقابله با چنین رفتاری ازش استفاده کرده : اون دوست داره برای مصاحبههای دانشگاهی جوراب شلواری آبی بپوشه. اون استدلال میکنه که اگه مصاحبه کنندهش که مرد هم هست اونو بهعنوان یک «جوراب آبی» در نظر بگیره – که یک لغت عامیانه بریتانیایی تحقیرآمیز برای یک زن تحصیلکرده و شلخته است – ممکنه مانعش بشه!
------------------------------------------------
ما یه الگوی اصلی که نشون بده یه زن قدرتمند چه شکلیه، نداریم.
از بعضی نظرا، وضعیت فعلی به وضوح برای زنا بهتر شده: زنا بیش از هر وقت دیگهای تو موقعیتای قدرت حضور دارن. مثلا، درصد نمایندههای زن بریتانیایی از 4 درصد تو دهه 1970 به 30 درصد طبق آخرین آمار منتشر شده رسیده.
اما هنوز اختلافای زیادی بین مردا و زنا وجود داره. زنا فرصت کمتری برای بالا رفتن از این نردبان رو دارن.
تا حدی به این خاطره که تصویر پیش فرض ما از یک ادم قدرتمند تو جامعه ، هنوز تصویر یک مرده. چه یک رئیس باشه، چه یک استاد، اون همیشه مرده. حتی نویسنده هم این کار رو انجام میده، در حالی که خودش یه پروفسور مشهوره!
جستجوی تصویریای که اون برای «پروفسور کارتونی» اخیرا تو گوگل انجام داد، فقط یک شخصیت زن رو تو 100 تای اول نشون داد. اون پروفسور هالی از یک اسپین آف بازی ویدیویی پوکمون بود.
جالب اینجاست که نگاه فرهنگی ضعیفانه به زنا به قدری ریشه دوانده که میشه ازش بعنوان طنز هم استفاده کرد.
وقتی ملیسا مککارتی (Melissa McCarthy)، کمدین، نقش شان اسپایسر(Sean Spicer)، سخنگوی سابق کاخ سفید رو در برنامهی زنده شنبه شب بازی کرد، رئیسجمهور ترامپ خوشش نیومد. ظاهراً اون احساس کرده بود که به تصویر کشیدن اعضای هیئتش توسط زنا اونا رو ضعیف جلوه میده.
ازونجایی که زنا معمولا تو حوزه عمومی تحقیر میشن، زنایی که موفق میشن، معمولا مجبورن خودشون رو بیشتر شبیه تصویر پذیرفته شده از قدرت از دیدگاه مردا جلوه بدن.
تصادفی نیست که زنایی مثل آنگلا مرکل (Angela Merkel) و هیلاری کلینتون (Hillary Clinton) اینقدر طرفدار پوشیدن کت و شلوارن. مطمئنا، این کار جواب میده، اما تضمین میکنه که اونا شبیه پارادایم مرد قدرتمند هستن. مشهوره که مشاورای مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا، حتی بهش پیشنهاد کردن که تو کلاسای آواز شرکت کنه تا بتونه زیر بودن صداشو کمتر کنه. اینجوری وقتی صحبت میکرد، قدرت بیشتری داشت.
به نظر میرسه که حتی الان، زنایی که آرزوی قدرت دارن، باید پیرو مدلها و ساختارهای قدرت باشن، که به طبع اونا رو از زنانگی طبیعیشون دور میکنه.
----------------------------------------
اگه قدرت ذاتاً زنا رو مستثنی میکنه، پس خود قدرت باید بازتعریف بشه.
جایگاه زنا تو حوزه عمومی بهبود کمی داشته. اما این دلیل نمیشه که به این مقدار راضی بشیم. منتظر تغییرات ناگهانی نباشین. بجاش، ما باید در مورد خود قدرت متفاوت فکر کنیم.
برای شروع، ما نباید مدلهای استانداردمون رو، به سلبریتیها، مدیران اجرایی یا رهبران سیاسی محدود کنیم. اگه قدرت رو تو این پارامترها تعریف کنیم، اساساً داریم دامنه بحث رو محدود میکنیم.
علاوه بر این، موقعیتهای معتبر همیشه اونقدر قدرتمند نیستن. تو شورای ملی عربستان سعودی نسبت زنان نسبت به کنگره آمریکا بیشتره و حدود 60 درصد از قانونگذارا تو مجلس ملی رواندا (Rwandan) زنن، در حالی که این رقم تو بریتانیا 30 درصده. این قضیه نویسنده رو متعجب کرد: اگه تعداد زنای زیادی توی مجلس حضور دارن، شاید این به این معنیه که اونا به خودی خود اونقدر قدرتمند نیستن!
واضحه که عناوین و نمادهای وضعیت، وقتی که مقامات یا کارشناسای زن مجبورن تقلا کنن تا جدی گرفته بشن، بی معنیان. این نویسنده که یک کلاسیک نویس مشهور جهانیه، هنوز هم مورد حمله و تمسخر افراد هوسباز توییتری قرار میگیره که پیش خودشون فکر میکنن که صرفاً بیشتر از یه زن درباره تاریخ روم میدونن. اگه قدرت چیزیه که باید تصاحب یا به کار گرفته بشه، مثل شمشیر یک جنگجوی یونانی، فقط عده کمی می تونن اونو به اهتزاز دربیارن، و مردا همیشه به جلوگیری از مشارکت و پیوستن زنا به مجامع عمومی رای میدن.
--------------------------------
پس چرا قدرت رو به شکل متفاوتی تعریف نکنیم؟
ما میتونیم به جای پیوند دادن قدرت با وضعیت، اونو با تاثیرگذاری پیوند بدیم. مثلا، سه زنی که جنبش تأثیرگذار" زندگی سیاهپوستان مهم است" رو پایهگذاری کردن، خیلی شناخته شده نیستن. اما قدرتشون به جای اسمشون، از روی دستاوردهاشون قابل اثباته، بنابراین میشه اونو به عنوان توانایی انجام کارها و حق جدی گرفتنشون در نظر گرفت.
به جای اینکه قدرت رو مثل یک شیئی که باید به چنگش بیاریم، تلقی کنیم، باید اونو به عنوان یک صفت یا یک فعل تصور کنیم.
و اگه این تعریف جدید از قدرت رو دنبال کنیم، فضایی برای تفکر مشارکتی ایجاد میکنیم، جایی که پیروان و رهبران رو هم میشه قدرتمند به حساب آورد. به طور خلاصه، اگه زنا به این خاطر که ساختارهای قدرت به مدل مردانه کدگذاری شدن، نتونن تو این ساختارها قرار بگیرن، پس لازمه که این ساختارها رو در هم بشکنیم.
خلاصه صوتی کتاب زنان و قدرت
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب زنان و قدرت و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید