خلاصه رایگان
کتاب باجگیریِ عاطفی
نویسنده: سوزان فوروارد و دونا فریزیر
دسته بندی: کتاب های توسعه فردی کتاب های ایجاد تغییر کتاب های روانشناسیتا حالا شده به یکی از دوستا یا اعضای خونوادهتون جوابِ رد بدین و بعدش عذاب وجدان بگیرین؟ آیا این عذاب وجدان کارِ ذهنتون بوده یا واقعاً اون شخص چیزی بهتون گفته؟ اگه گزینهی دومه، به احتمالِ زیاد ازتون باجِ عاطفی گرفتهن. باجِ عاطفی دیگه چیه؟ مگه توی جامعه همچین چیزی هم داریم؟
بله که داریم. اکثرِ ما توی برهههایی از زندگیمون قربانیِ باجِ عاطفی میشیم. منتها یه وقتایی ملموسه، یه وقتایی نه. چیزی که مشخصه اینه که در اینجور مواقع احساسِ حقارت میکنیم. توی این خلاصهکتاب، با سازوکارهای باجگیریِعاطفی آشنا میشیم و یاد میگیریم چطور ازش پرهیز کنیم.
خلاصه متنی رایگان کتاب باجگیریِ عاطفی
باجگیریِ عاطفی یه جور سوءِ استفادهی نامحسوسه که حتی توی صمیمیترین روابطمون هم ممکنه بروز کنه.
شاید با شنیدنِ کلمهی باجگیری، اولین چیزی که به ذهنتون میاد درزِ اسرارِ حکومتی یا جرایمِ سازمانیافته باشه. ولی توی زندگیِ شخصیِ ماها هم باجگیری اتفاق میفته. شاید باجگیری از نوعِ عاطفیش، همین الآنم در کمینِ صمیمیترین روابطتون باشه.
مثلِ بقیهی باجگیری ها، باجگیریِ عاطفی هم اساسش تهدیده. یعنی یکی به یکی دیگه میگه: اگه فلان کارو برام نکنی، من میدونم و تو.
متداولترین حالتِ باجگیریِ عاطفی اینه که یکی از طرفینِ رابطه، طرفِ مقابلو تهدید به قطعِ رابطه میکنه چون میدونه اون شخص زیادی به این رابطه وابستهست و هرکاری از دستش بربیاد برای حفظِ این رابطه انجام میده. اساساً هروقت یکی شما رو تهدید کنه که اگه فلان کارو براشون انجام ندین به ضررِ خودتونه، درواقع داره ازتون باجگیریِ عاطفی میکنه. احتمالاً شما هم بارها و بارها توی زندگیتون باجِ عاطفی به این و اون دادین.
واقعاً چرا ماها میذاریم ازمون باج بگیرن؟ دلیلش اینه که افتادن توی تلهی نامحسوسِ افرادِ باجگیر خیلی راحته. باجگیری عاطفی توی روابطِ نزدیک یه امرِ رایجه، چون فردِ باجگیرنده شما و نقطهضعفِ شما رو کاملاً میشناسه. مثلاً فرض کنین یه نفر به سخاوت و مهربونی و وفاداریِ خودش مینازه. فردِ باجگیرنده هم میاد با حریص و بیاحساس و غیرقابلِ اعتماد نامیدنِ این فرد، نهایتِ بهره رو ازش میبره. چون بندهخدا برای اینکه به این صفتها محکوم نشه، هرچی باجگیرنده ازش میخواد بهش میده.
با اینکه این رفتارها رنجِ عاطفیِ زیادی رو به انسان تحمیل میکنه، اما همچنان باجگیریِ عاطفی تشخیصش سخته؛ چون دیده نمیشه. بیاین با خودمون صادق باشیم. برای ما هضمش سخته که عزیزترین کسامون بخوان از ما سوء استفاده کنن، واسه همین، خیلی از ما ترجیح میدیم نادیده بگیریمش. ولی اگه عزمتونو جزم کردین که زندگیتونو از روابطِ سمی پاکسازی کنین، با بخشِ بعدیِ این پادکست همراه باشین.
------------------------------
باجگیریِ عاطفی شیش نشونهی اصلی داره.
گفتیم که تشخیصِ باجگیریِ عاطفی سخته، با این حال میتونیم با استفاده از شیش نشونهی اصلییی که داره اونو شناسایی کنیم. اون شیش تا اینان: درخواست، مقاومت، فشار، تهدید، تسلیم و در نهایت، تکرار.
باجگیریِ عاطفی اولش با یه درخواستِ شخصی شروع میشه که با مقاومت از جانبِ شما همراهه. آنا و آرتی یه زوج بودن که برای مشاوره سراغِ نویسندهی کتاب رفته بودن. آرتی میخواست با آنا همخونه بشه. این میشه درخواست. ولی آنا با اینکه خیلی آرتی رو دوست داشت، هنوز آمادهی زندگیِ مشترک نبود. توجهیش این بود که داشتنِ یه مکانِ مستقل براش اهمیتِ زیادی داره. این همون مقاومته که در برابرِ درخواستِ آرتی داشت.
مرحلهی بعدیِ باجگیریِ عاطفی دوتا نشونهی بارز داره: فشار و تهدید. آرتی به نیازِ آنا برای داشتنِ مکانِ مستقل احترام نمیذاشت و شروع کرد به فشار آوردن به آنا به این امید که رأیشو بزنه. اون میگفت من میخوام رابطهمون واردِ مرحلهی جدیدی بشه چون بهت متعهدم. حتی از آنا پرسید: تو واقعاً دوستم داری؟ چقدر برای این رابطه ارزش قائلی؟
مشکل اینجا بود که هرچند آرتی از آنا انتظار داشت که درکش کنه و به درخواستش احترام بذاره، ولی خودش نه آنا رو درک میکرد نه احترامی به خواستهش میذاشت. این اصرارها و فشارها تا جایی پیش رفت که حالتِ تهدیدِ عاطفی به خودش گرفت و به آنا گفت: اگه حاضر نیستی با هم زندگی کنیم بهتره این رابطه رو تمومش کنیم.
ولی ماجرا به همینجا ختم نمیشه. باجگیریِ عاطفی دوتا نشونهی دیگه هم داره که معمولاً به جاهای باریک ختم میشن: تسلیم و تکرار. آرتی به خواستهش رسید و آنا تسلیمش شد. این تسلیم به خاطرِ ترسی بود که آنا از ازدست دادنِ آرتی و آسیب رسوندن بهش داشت. بدتر از همه اینکه این تسلیم سرآغازِ یک دومینوی منفی بود. وقتی آرتی فهمید که میتونه برای رسیدن به خواستههاش آنا رو در معذوریت قرار بده، ترغیب شد که این استراتژی رو بازم تکرار کنه، و اینجوریه که یه چرخهی باطل از باجگیریِ عاطفی به وجود میاد.
---------------------------
سه تا چیز چشمِ ما رو روی باجگیریِ عاطفی میبنده: ترس، تعهد، احساسِ گناه
توی بخشِ اول گفتیم که باجگیریِ عاطفی رو خیلی راحت میشه ندید. حالا میخوایم ببینیم ترس و تعهد و احساسِ گناه چطور میتونن ما رو توی رابطه کر و کور کنن.
ترس خوراکِ باجگیریِ عاطفیه. فردِ باجگیرنده از ترس به عنوانِ سلاحی علیهِ طرفِ مقابل استفاده میکنه. کسایی که در معرضِ رفتارهای سوءاستفادهگرانه هستن، معمولاً ترسِ شدیدی از ترک شدن دارن که ریشه در تجربههای منفیِ کودکیشون داره. این ترسِ عمیق از ترک شدن، میتونه باعث بشه آدما از کسایی که دوستشون دارن سوء استفاده کنن، به خصوص وقتی که بترسن مبادا طرف واقعاً دوستشون نداشته باشه.
یه زن و شوهر به اسمِ مارگارت و مارک رو در نظر بگیرین. مارگارت سرپرست و نانآورِ خونواده بود. مارک از این میترسید که نکنه زنش اونو ترک کنه و بره سراغِ یکی که از لحاظِ درآمدی و شغلی از اون بهتره. پس چیکار کرد؟ به مارگارت یادآوری کرد که یادته وقتی مجرد بودی چقدر افسرده بودی؟ اگه از هم جدا بشیم مطمئن باش هیچ مردی نمیاد سراغت. اون درواقع از مارگارت باجگیری کرده بود تا کنارش بمونه. مارگارت از این کار رنجیده میشد، ولی از اینکه مارک ترکش کنه اونقدر میترسید که جرأت نمیکرد چیزی بگه.
تعهد و احساسِ گناه دوتا سلاحِ دیگه برای باجگیریان که دوشادوشِ هم حرکت میکنن. در حالتِ طبیعی دوتا احساسِ عادیان. ولی توی باجگیریِ عاطفی هم تعهد و هم احساسِ گناه باعث میشه ما احساس کنیم بازنده و بیپناهیم.
مادری که عادت به باجگیری داره، از این دوتا حس سوء استفاده میکنه تا بچههای بزرگسالشو مجاب کنه ببرنش مسافرت. اون ممکنه بهشون زحماتی رو یادآور بشه که برای بزرگ کردنشون کشیده و اینکه یه مسافرت بردن کمترین کاریه که اونا میتونن درقبالِ این زحمات براش انجام بدن. یا ممکنه فقط بگه: شما اگه مادرتون براتون مهم باشه این کارو انجام میدین. البته اگه بچههاش به مادرشون واقعاً بیاعتنا باشن و هیچ سراغی ازش نگیرن این حرفها بجاست. ولی اگه بچههاش دائم براش وقت میذارن و بهش توجه میکنن، مصداقِ بارزِ باجگیریِ عاطفیه.
رابطهها با هم فرق میکنن، ولی وقتی توی روابط از ترس و تعهد و احساسِ گناه سوء استفاده بشه، باجگیریِ عاطفی اتفاق میفته. توی بخشِ بعدی، بهتون یاد میدیم چطور روابطتونو ارزیابی کنین.
--------------------------------------
برای پیدا کردنِ راهِ حلِ مناسب، باید باجگیریِ عاطفی رو از باقیِ کشمکشها تشخیص بدیم
هر کشمکشی توی رابطه الزاماً باجگیریِ عاطفی نیست. چطور میشه اینو تشخیص داد؟ تفاوتِ اصلیش اینه که توی باجگیری، طرفِ مقابل فقط دنبالِ امتیاز گرفتنه، نه پیدا کردنِ راهِ حل.
کسایی که واقعاً سعی دارن کشمکشها رو حل کنن، دربارهی خواستههاشون رک و پوستکنده صحبت میکنن و همزمان، احساسات و خواستههای طرفِ مقابلشون رو هم در نظر میگیرن. اونا صادقانه سعی میکنن توی پیدا کردنِ منشأِ تنشها همکاری کنن و سهمِ خودشون رو هم توی این تنشها میفهمن و قبول دارن.
مصداقِ بارزش، داستانِ جک و جیله (Jill). این زن و شوهر مدتها بود با هم ازدواج کرده بودن. تا اینکه یه روز جک اعتراف میکنه خیانت کرده.
خب، طبیعتاً جیل ناراحت میشه و دلش میشکنه. مدتی طول میکشه تا با احساساتش کنار بیاد. بعد، از جک میخواد قول بده تا آخر بهش وفادار بمونه و پیشِ مشاورِ خونواده بره تا زندگیِ زناشوییشون پابرجا بمونه. جیل ضمناً قول میده که هیچوقت ماجرای خیانتِ جک رو علیهِ خودش استفاده نکنه و باهاش امتیاز نگیره. با اینکه اینجور مشکلات ذاتاً پیچیده و دلخراشن، ولی یه جور فرصتم هستن تا رابطه رو از قبل محکمتر کنن، به شرطِ اینکه هردوطرف به هم احترام بذارن، با هم روراست باشن و حدومرزا رو مشخص کنن، همون کاری که جیل کرد.
ران و راری هم توی زندگیِ زناشوییشون مشکلِ مشابهی داشتن. ران اعتراف به خیانت میکنه. ولی اینبار داستان قدری متفاوت پیش میره. راری برعکسِ جیل، از خیانتِ ران آتو درست میکنه و هروقت ازش چیزی میخواد، از این آتو استفاده میکنه. خواه اون چیز توجهِ محض باشه یا هدایای گرانقیمت. و تنها چیزی که این وسط بهش توجه نمیشه دلایلِ خیانتِ ران و مسیرِ سازشه. راری هروقت بتونه ران رو دچارِ احساسِ گناه میکنه و از این طریق باجِ عاطفی میگیره.
--------------------------------------------
قربانیای باجگیریِ عاطفی به هیچ وجه نباید باج بدن
همهی ما در معرضِ باجگیریِ عاطفی قرار داریم، بعضیامون کمتر بعضیامون بیشتر. یه سری خصلتها هست که باعث میشه بعضی آدما راحتتر باجِ عاطفی بدن، از جمله نیاز به تأییدِ دیگران داشتن، ناتوانی در مشاجره، عزتِ نفسِ پایین و علاقه به نجاتِ دیگران. کسایی که این خصلتها رو داشته باشن معمولاً نیازای فردِ باجگیرنده رو به نیازهای خودشون ترجیح میدن.
به عنوانِ مثال، الیوت و ایو (Eve) یه زوجِ هنرمندن. الیوت یه هنرمندِ موفقه، ولی ایو تازهکاره. ایو برای اینکه پولاشو بتونه پس انداز کنه، از همون اوایلِ رابطه با الیوت همخونه میشه. یه مدت که میگذره، ایو میگه دوست داره توی کلاسای طراحی گرافیک شرکت کنه، ولی الیوت به شدت مخالفت میکنه.
اون احساس میکنه اگه ایو حرفهی جدیدی یاد بگیره و مستقل بشه، میذارتش میره، حتی باهاش رقابتم میکنه. صبحِ روزِ اولین کلاس، الیوت باهاش جروبحث میکنه و میگه: چرا اینقدر اصرار داری منو داغون کنی؟ ایو تهِ دلش میدونه که رفتن به این کلاسا حقشه. ولی چون نمیتونه از پسِ مشاجرههای شدید بربیاد، به خودش شک میکنه. تو خونه میمونه و از خیرِ کلاسا میگذره.
همونطور که میدونیم، باجگیری محدود به دفعهی اول نمیمونه و تبدیل به چرخه میشه. زمانی که ما تسلیم میشیم و باج میدیم، احساسِ شرمندگی میکنیم، چون عزت و ارزشمون خدشه دار شده. برا همین، دفعهی بعد که ازمون باج خاستن، ارادهمون برای مقاومت حتی از قبلم ضعیفتر میشه. درست مثلِ ایو.
اون بعد از اینکه از کلاس رفتن منصرف میشه، از خودش بدش میاد و نسبت به مسئولیتی که در قبالِ راضی کردنِ الیوت داره دچارِ سردرگمی و ترس میشه. از طرفی، الیوت هم دستش میاد چطور ایو رو وادار به اطاعت کنه و ایو، هر بار راحتتر تسلیم میشه. درسی که از این داستان میگیریم اینه که هرچند اصلِ باجگیریها تقصیرِ قربانیا نیست، ولی بهرحال ازشون انتظار میره در برابرِ باجگیرنده ها مقاومت کنن. اگه شما هم جزءِ اونایی هستین که به قدرتِ مقاومتِ خودتون در برابرِ این باجگیریها شک دارین و نمیخواین عزتتون خدشه دار بشه، بخشِ بعدی رو از دست ندین.
------------------------------------------------
باجگیری رو در نطفه خفه کنین
چطور میتونیم طعمهی باجگیریِ عاطفی نشیم؟ یه چندتا قدمِ ساده وجود داره که باید طی کنین.
اول از همه باید جوسازیهای فردِ باجگیرنده رو بیپاسخ بذارین. آدمای باجگیر معمولاً دنبالِ ایجادِ جوِ تنشان تا قربانی احساس کنه یا باید بلافاصله اطاعت کنه یا همچنان رنج بکشه. برای اجتناب از همچین جوی، محکم باشین و یه کم زمان بخرین.
جملههایی مثِ «فعلاً جوابی ندارم، بذار یه کم فکر کنم» یا «الآن برای تصمیمگیری آماده نیستم، بیا بعداً دربارهش حرف بزنیم» جوابای عالیئیان که باید همیشه تو آستین داشته باشین. حالا اومدیم و فردِ باجگیرنده واکنشِ دوستانهای به این جوابا نداد، بازم مواظب باشین تحریک نشین. آروم باشین و همون جوابا رو دوباره تکرار کنین.
یادتون باشه، ضرب الاجلهای اونا برای شما تکلیف ایجاد نمیکنه. شما اولویتهای خودتونو دارین که به همون اندازه مهمن. پس هرقدر لازم دارین برای واکنش به مشاجرهها مهلت بگیرین. اینجوری ابتکارِ عملو برای شکستنِ چرخهی سوءاستفاده به دست میگیرین.
کارِ بعدی که لازمه انجام بدین اینه که از اوضاعِ پرتنش فاصله بگیرین. فاصله گرفتن باعث میشه آدم اشرافِ بیشتری به اوضاع داشته باشه. اگه براتون سخته که از بیرون به چیزی نگاه کنین، یه چندتا سؤال از خودتون بپرسین: «طرفِ مقابلم چی میخواد؟ اینو چجوری ازم خواست؟ وقتی باهاش مخالفت کردم چجوری واکنش نشون داد؟»
قدمِ بعدی اینه که به احساساتتون فکر کنین. آیا پایه و اساسی دارن؟ احساساتی مثل اینکه «من مسئولِ خوشبختیِ اون هستم؛ اون به من نیاز داره؛ من تنها کسیام که اون داره؛ اگه همین یه بارو تسلیم بشم دیگه هیچوقت بهم فشار نمیاره؛ و من خیلی خودخواهم که در برابرِ خواستههاش مقاومت میکنم» در حکمِ زنگِ خطرن. اگه احساس میکنین گیر افتادین، ترسیدین، ناامیدین، خستهاین، عصبانی یا گناهکارین، فکر کنین ببینین چی باعث میشه این احساسات در شما به وجود بیاد؟ آیا طرفِ مقابلتون بهتون بیاعتنایی میکنه؟ طاقچهبالا میندازه؟ گریه میکنه؟ داد میزنه؟
به عنوانِ آخرین مرحله، این افکارو یادداشت کنین و بینِ کنشها و واکنشهاش ارتباط برقرار کنین. حالا که به جزئیاتِ اوضاع واقف شدین، وقتشه که به این چرخهی باجگیریِ عاطفی برای همیشه خاتمه بدین.
--------------------------------
برای اینکه به چرخهی باجگیریِ عاطفی خاتمه بدین باید حدومرزها رو مشخص کنین و حرفِ دلتونو بزنین
اگه تا اینجای پادکست به این نتیجه رسیدین که شما قربانیِ باجگیریِ عاطفی هستین و میخواین تمومش کنین، چندتا توصیهی نهایی هست که نجاتتون میده.
اول از همه، باید خطِ قرمزای خودتونو بشناسین. بعد از اینکه کنشهای طرفِ مقابلتون و واکنشهای خودتونو با دقت یادداشت کردین، ببینین آیا رفتارهای زیادهخواهانهش شما رو معذب میکنه یا نه. اگه اینطوریه، نادیده نگیرینش. برعکس، بیشتر تو بحرش برین و ببینین چه وقتایی از خطِ قرمزاتون عبور میکنه. اینجوری هروقت این شخص از حد و حدود خارج شد متوجه میشین. ضمنِ اینکه راحتتر میتونین مرزها و خطِ قرمزاتونو به زبون بیارین تا طرفِ مقابلتون بدونه دقیقاً چیا براتون قابلِ تحمله و چیا غیرقابلِ تحمل.
تو این مرحله، نحوهی صحبت کردن با طرفِ مقابل خیلی مهمه. بهش حمله یا توهین نکنین. رک باشین، اما با حفظِ آرامش و درکِ متقابل. نشون بدین که از ناراحتیش ناراحتین. بهش بگین: من درک میکنم چرا این احساسو داری. بذارین بفهمه واسه نظرش احترام قائلین ولی برای خودتونم حقِ انتخاب قائلین.
صراحت داشته باشین و بهش بگین: من هیچ کاری رو از سرِ احساسِ گناه انجام نمیدم. بگین من اگه خواستهی متفاوتی داشته باشم دنیا به آخر نمیرسه که. این جملات مانع از شدت گرفتنِ مناقشاتتون میشه و در عینِ حال خیالتونو راحت میکنه که محکم پای اولویتهاتون وایستادین.
و حرفِ آخر اینکه یادتون باشه تغییرِ عادتهای فردِ باجگیرنده زمان میبره. گفتوگوی صحیح، تعیینِ مرزها، و تحلیلِ دقیق بهتون کمک میکنه دیگه قربانیِ باجگیریِ عاطفی نباشین. شایدم وقتش رسیده باشه که از این رابطه بیرون بیاین. همه چیز بستگی به این داره که شما و پارتنرتون چقدر حاضرین برای ایجادِ تغییر تلاش کنین.
خلاصه صوتی کتاب باجگیریِ عاطفی
برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب باجگیریِ عاطفی و تمام 365 کتاب (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتابها به شما کمک میکنن در تمام زمینههای زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید.پیشنهاد ما اینه که از زمانهای مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید.
راستی، ما برای خلاصه صوتی مجموعه 365 کتاب خودمون، یک مبلغ کوچیک دریافت میکنیم که صرف هزینههای 365 بوک میشه و به معنای حمایت شما از این پروژه هست.
دیدگاه خود را بنویسید